Skip to main content

جناب yaradiciliq سلام،

جناب yaradiciliq سلام،
بهنام چنگائی

جناب yaradiciliq سلام،
بیرون از اراده ی فردی من و شما، بدانید که در این میدان بهره کشی ها و ستمزدگی های بی شرمانه ی غارتگران، مبارزه ای با افت و خیزهای دراز و فراوان، اما بحق و صدالبته سازش ناپذیر و بشکل تدریجی ادامه دارد و آرام تکوین یافته است. که برای داشتن نان و کار و آزادی تلاش می کند و این نبرد بجا، وجود بسیار چشمگیری در اعماق تنگدستی و نارسائی های مردمان کار ایرانی و جهانی دارد و ریشه دوانده است.

گمان بی هوده نبرید که همین خواسته ها و حقوق ابتدائی که هرگز از ساختار سرمایه دریافت شدنی نیست؛ سرنوشت آتی نوع انسان زحمتکش و مسالمتجو را بیش از امروز روشن کرده و یقینا می تواند و می خواهد راه رسیدن به آنها را بجوید و می جوید و خواهدیافت. تغییر ساختمان سرمایه و لزوم مدیریت تازه ی جهان به عهده ی سازندگان آن است که دیر یا زود این ساختار را به میل انسانمداری و برابریخواهی متحول خواهدکرد.

نقش ما بیش از همه کمک به رشد کمی و کیفی این صف بندی ها، و ایجاد زمینه های شتاب این مبارزه ی فراملی و انسانی ست.

و بنا بر این، من هرگز تصوری بر آن نداشته و ندارم که ساختار "سرمایه سالار" جایگزین فراروئی خواست بشری ست و یا بتواند آلترناتیو آمال ها و آرزوها و ایده آل های "ناچیز" نوع بشر آشوبزده و گرسته باشد و یا در فرداها بشود! چراکه فقر و بیداد و جنگ و بربریت محصول این ساختار وامانده است و مرحله شکوفائی آن سپری شده و باید توسط خود ستمکشان و تنگدستان کنارزده شود.

همانگونه که ساختارهای پیشین بشری پس از برهه های تحولی خود ایستاگشتند، و دیری نپائید که مزاحم حرکت تاریخ بسود انسان و مدرنیسم زندگی همگانی شدند. و توانائی چشم پوشی و گذر از منافع حقیر و دیکتاتوری طبقاتی خود علیه دیگر طبقات و لایه ها را نداشته اند و بهمین خاطر پاسخگوئی به نیازها و ضرورت های تحول ساختار اقتصادی ـ سیاسی را نمی دیدند. و چنگ های تاکنونی محصول این نابرابری هاست.
به تبع آن سرمایه در هیچ کجای جهان تعهدی به چالش های حق نان و کار و رهائی از نارسائی ها و محنت های هستی اجتماعی نداشته و بهائی به آنها نمی دادند. چون اصولا استعداد آنرا نداشته و ناگزیر نمی تواند منافع طبقاتی و سروری سیاسی را اجتماعی کرده و سیاست بکارگیری آن را تعدیل و تقسیم کند.
باسپاس