Skip to main content

نتوانستم واژه ای بیابم که

نتوانستم واژه ای بیابم که
آ. ائلیار

نتوانستم واژه ای بیابم که بتواند عمق فاجعه تبعیض را بنمایاند. شاید فعلهای ترکی əritmək
yavaş-yavaş yox etmək بتوانند بخشی از این بلا را که برسرما آورده اند نشان دهند، ولی باز تمامی آنچیزی نیست که اتفاق افتاده و یا میافتد.
تبعیضگر با سیاست تبعیض، برای ما فکر و احساس خود، نگاه خود، تاریخ و فرهنگ خود و کوتاه همه چیزخود را به آرامی،
و در برهه هایی با قتل و عام و جویهای خون، تزریق کرده است. هستی ما را به نیستی، و هستی خود را به کالبد ما داخل نموده است...

برای رهایی ازذوب شدن مجبوریم به خود مراجعه کنیم.

هستی ما در زادگاه و منطقه ی ماست. درمحیط مان که با تمدنهای باستانی آغاز میشود.
درآسیا و خاورمیانه و آذربایجان. این محیط است که نشان میدهد ما چه سرگذشتی داشته ایم. ادبیات،
زبانشناسی؛ تاریخ، باستان شناسی، جامعه شناسی علومی هستند که مستقیما هستی ما را می نمایانند.

در این خصوص توصیه ام به فعالان آذربایجانی این است که کار آموزش زبانهای مرده ی باستانی را خیلی جدی بگیرند.
این زبانها برای ما مرده نیستند، بل خیلی هم زنده اند و مسئله ی روز و حیاتی ما هستند. اینها ریشه ی ما و بخشی از هستی ما
می باشند. ما برای رهایی از طاعون تبعیض نیار مبرم به آموزش آنها داریم.
وگرنه رهایی از فرهنگ تبعیض ممکن نیست. از راه آنهاست که گمشده های خود را میتوانیم بیابیم و بدانیم واقعا چه سرگذشتی
داشته ایم.

زبانهای سومری، ایلامی، هوری، اورارتویی و خلاصه هرچه از باستان زمان در این مورد هست ضروریست آموخته شوند.
تبعیضگر سرمایه گذاری کرده برای ما فرهنگ درست کند؛ هچنانکه تاکنون کرده است.
به ببینید این فرهنگ در مورد آراز چه نوشته است:
«ریشهٔ واژهٔ فارسی «ارس» و واژه‌های یونانی و ارمنی مربوطه احتمالاً از مادی «اَرَخس» *Araxs است که برگرفته است از نیاایرانی *Raxša- که یعنی «تیزرو»، «آنچه به سرعت جریان دارد». ویکی پدیا

بدون آموزش زبانهای باستانی این چیزها را خوراک روحی و هستی ما خواهند کرد، همچنانکه کرده اند.
بدون آموزش زبانهای باستانی رهایی از فرهنگ تبعیض ممکن نیست.