Skip to main content

اسماعیلی گرامی ، عزیز جان ،

اسماعیلی گرامی ، عزیز جان ،
آ. ائلیار

اسماعیلی گرامی ،عزیز جان ، ممنون از زحمت شما. خیلی لطف و محبت کرده اید.
شعر سهند و اوختای و جمیل را دیدم. کاری ارجمند است.

کلا منظورم این بود که:
1- در زبان مردم، بایاتی های زیادی وجود دارند که بخشی از آنها در سایتهای مختلف درج شده است. لازم است جمع آوری و بعد از «ویرایش و نقد ادبی»، منتشر شوند.
2- در عین حال شاعران و نویسندگانی اشعاری هم سرده اند . که میتوان جمع آوری کرد.
------
هر گاه بایاتی در مورد صمد و دوستانش دیدید ، در صورت امکان و فرصت، خواستید لطفا آنها را گرد آورید . که منتشر شوند.
در یکی دو مقاله. یا به شکل دیگر که علاقه دارید.
من بعدها آنها را بررسی کرده و چاپ جدیدی فراهم میکنم. همینطور اشعاری که شاعران سروده اند.
----
بختیار وهاب زاده یک poem طولانی -کتابچه- در مورد Mərziyə مرضیه اسکویی دارد، که لازم است منتشر شود.
من تنها بخش اول آنرا در انترنت دیدم.

متاسفانه متن کامل نبود.
https://www.facebook.com/permalink.php?id=213742965428034&story_fbid=270250609777269

------
شاید بهتر است در درجه ی اول کار گرداوری بایاتی ها انجام گیرد. ( بایاتی هایی که در مورد صمد و دوستانش گفته اند یا ترانه هایی در این مورد وجود دارد)
-یا ترانه ها و اشعاری که مردم در مورد مسایل مهم آذربایجان گفته اند.
در کل چیزهای شفاهی که اکنون در انترنت درج میشود . در موارد مورد بحث.

در هرحال از لطفت و محبت شما بسیار ممنونم.
---------

ترانه ای بود در مورد بهروز دهقانی که قسمتی از آن چنین است. و با آهنگ آی لاچین خوانده میشد: در صمن آیدین گویا اسم مستعار بهروز بود
« آی آیدین، جان آیدین
خالقینا یانان آیدین
ائلینه قربان آیدین...»
متاسفانه من تنها همینها را شنیده ام و باقی را ندیده ام. و در انترنت هم به دنبالش نبودم.
از شعر وهاب زاده


Bəxtiyar Vahabzadə
.Mərziyə Poema

Sən doğuldun qeyrətindən,cürətindən, Mərziyəcan,
Aldım sənin sorağını
ölümündən çox sonra mən Mərziyəcan.
Sən vuruşdun əlindəki silahla yox,
Qəlbindəki imanınla,inamınla.
Həkk elədin öz adını sən tarixə öz qanınla.
Min il keçsə qalacaqsan 27 yaşında sən,
Tarixin yaddaşında sən tələbəlik illərində
Sən sinifdən,sinfə yox,addımladın axtarışdan axtarışa.
......
باقی در کامنت دیگر