Skip to main content

یکاش کامنت نویس، کمی مدنیت به

یکاش کامنت نویس، کمی مدنیت به
آ. ائلیار

ایکاش کامنت نویس، کمی مدنیت به خرج میداد و زحمت میکشید به سایت اشرف دهقانی مراجعه میکرد و بعد از گوش کردن به سخنان ایشان در مورد مسایل زادگاه خود ، میدید که جایی برای اتهامات ناروا و بدون « فاکت و دلیل» ، "عینک و ندیدن ستم"، وجود ندارد.
لینک سایت اشرف دهقانی: http://www.ashrafdehghani.com/index.php

مراجعه شوند به « فایل های صوتی :« گفتگویی با رفیق اشرف دهقانی در مورد رویدادهای آذربایجان و مسئله ملی »
------
مقاله:
مراجعه شود به: http://www.siahkal.com/index/right%20col/Mosahebeh_Azabayejan2006.htm

متن ترکی مصاحبه:
http://www.siahkal.com/index/mid%20col/Mosahebeh_A-Dehghani_June06_Turk…
---

«شلاق ستم» برای کارگران مبارز معدن «آغ دره»
https://www.youtube.com/watch?v=SwzVKBpDp7Q

----------
سخنانی از اشرف دهقانی در مورد مسایل ملی آذربایجان: منبع مصاحبه ی ایشان:
- بعضی‌ها با کوته‌فکری و یا با اندیشه‌های شوینیستی خود طرح هرگونه شعار ملی در این جنبش و مثلاً دفاع به حق مردم آذربایجان از زبان خود را به پای ناسیونالیسم بورژوائی و پان‌ترکیسم می‌گذارند. اتفاقاً رو آمدن و مطرح شدن خواست مشخص ملی به مثابه یکی از خواست‌های دموکراتیک خلق‌های ایران جنبه مهم جنبش اخیر است که اگر با دید تاریخی به آن نگاه کنیم خود نشاندهنده رشد و پیشرفت جنبش دموکراتیک در جامعه ماست- که در حوزه‌های دیگر و مثلاً در جنبش زنان نیز خود را آشکار مي‌سازد. برخلاف مبارزات دهه 50 که شعارها جنبه کاملاً کلی داشت، امروز مردم در حوزه‌های مختلف مبارزاتی با شعارهای کاملاً مشخص در صحنه مبارزه حضور می‌یابند و این امر بسیار مثبتی است.

-محتوای شعارهای عمومی و گسترده‌ای هم که در این جنبش مطرح شد و متعلق به توده‌های وسیع تظاهرکننده بود، کاملاً حق‌طلبانه و عادلانه بود و جنبه ملی درستی داشت. تا آنجا که من می‌دانم شعارهای مربوط به زبان و هویت ملی شعارهائی از این قبیل بودند: آذربایجان اویاخدی – ئوز دیلینه دایاخ دی (آذربایجان بیدار است – پشتیبان زبان خودش است).

-اکنون که بحث آذربایجان مطرح است من بیشتر می‌شنوم که کسانی این خلق را "آذری" می‌نامند و یا می‌شنوم که مرتب از "زبان آذری" صحبت مي‌کنند. این واژه برای شخص من کاملاً بیگانه و نامأنوس است. البته اگر جائی از ترک آذری برای متمایز کردن از ترک ترکیه صحبت شود این امر مفهوم دارد. ولی کلاً واقعیت این است که ترک‌ها در آذربایجان خودشان را ترک می‌نامند و نه "آذری". من در تجربه خودم هرگز به یک نفر از توده‌های آذربایجان برخورد نکرده‌ام که چنین کلمه‌ای را در مورد خودش بکار برد و یا زبان ترکی‌ای که استفاده مي‌کند را "آذری" بخواند. اما امروز به نظر مي‌رسد که وضع فرق کرده و گویا در طی سال‌هائی توانسته‌اند این کلمه را به جای زبان ترکی یا ترک آذربایجانی جا بیاندازند. من البته قصد وارد شدن به این امر را ندارم، فقط خواستم توجه شما را به آن جلب کنم. قبلاً هم گفته‌ام که مثلاً اگر مردم، رودخانه جاری در محل زندگی‌شان را "آراز" می‌خوانند، هیچ دلیلی وجود ندارد و درست نیست که دیگران بگویند نه اسم آن "ارس" است و مردم آن محل هم اشتباه می‌کنند که به آن رودخانه آراز مي‌گويند!

-اجازه بديد به جلوه دیگری از ستم ملی که برجسته هم هست اشاره کنم. يک جلوه ديگر از ستم ملي، تحقیر و توهین‌های آشکاری است که از دوره رضا خان که به نمایندگی از امپریالیسم انگلیس وظیفه داشت تا با به زیر سلطه کشاندن همه بخش‌های جامعه، یک حکومت متمرکز در ایران بوجود بیاورد، با تکیه بر شوینیسم آریائی برعليه همه خلق‌های ایران بکار مي‌رود. در مورد مردم آذربایجان، درست در جهت سرکوب روحیه مبارزاتي ‌این مردم و ایجاد حس حقارت در آنها، حتی برای مردم ترک زبان آذربایجان تاریخ‌های جعلی ساخته و به آنها بند کرده‌اند که زبانی که شما به آن صحبت مي‌کنيد از آن خودتان نیست. چون شما در گذشته های تاریخی، فارس بوده اید!! در دوره دبیرستان در این زمینه نمایشنامه‌ای خواندم که نویسنده در قالب یک داستان عشقی، با سوز و گداز توضیح می‌داد که چطور مردم آذربایجان توسط مأموران دولت (اگر درست در یادم مانده باشد، آن مأموران مغول بودند) مورد شکنجه قرار گرفتند تا دست از زبان خود که گویا فارسی بوده بردارند و ترک زبان شوند!! یادم است که با بهروز، برادر انقلابی‌ام، کلی به نادانی و کوته‌فکری نویسنده این نمایشنامه می‌خندیدیم و اصلاً آن نمایشنامه، مدتی مایه خنده و تفریح اهالی خانه ما شده بود.