Skip to main content

رژیم و سیستم حکومتی شاه در

رژیم و سیستم حکومتی شاه در
بهمن موحدی(بامدادان)

رژیم و سیستم حکومتی شاه در رابطه با نیروهای سیاسی مخالف مانند مصدقی ها و توده ای ها ، و انقلابیون پیشتاز و آگاه و قهرمان که همانا فدائیان خلق و مجاهدین بودند ، برخورد و ماهیتی بسیار خصمانه و جنایتکارانه داشت، اما شوربختانه با آخوندهای رذل و کثیف و مرتجع مهربان بود و با رافت آریامهری برخورد می کرد!
زنان، مردان و جوانان که سودایی بجز استقلال و آزادی در سر نداشتند، توانستند با حضور یکپارچه خود در صحنه، همگام و همراه با نیروهای انقلابی، بزرگترین انقلاب قرن بیستم را رقم بزنند.
مردم ایران که رخت بر بستن بساط ظلم و جور از ستم شاهی و خجسته بهار آزادی و تداوم آن را به امید نشسته بودند، دیری نپائید که از آنچه که بر سر آرمان و اهداف انقلاب رفت، سرخورده شدند.
خمینی خون آشام که پست‌ترین و متحجرترین قشری که خاستگاه و جایگاه آنان نه در بطن اجتماع که همانا تاریکخانه‌ها و حجره‌های دربسته بود -

را نمایندگی می‌کرد، به‌ ناحق رهبری این انقلاب شکوهمند را در غیاب نیروهای مردمی و انقلابی بسرقت برد.

هرآنچه را در پاریس گفته بود از رفتنش به قم و طلبگی پیشه کردن، آزادی احزاب و برابری زنان و... با مکر از یاد برد و بعد گفت خدعه کردم. او آمد و حکومت خدعه و خنجر و فریب را بنا گذاشت.
در زمان اقامتش در پاریس با فریب و حیله، تصمیمش برای چگونگی اداره امور کشور را کتمان کرد.
پاسخ به سؤالات درباره اهداف و برنامه‌های آینده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را با گفتن'الان وقت این حرفها نیست'، 'اموری نیست که بتوانم الآن برای شما تشریح کنم'، 'اینها بعداً روشن خواهد شد'، شیادانه به آینده موکول و اینگونه نیت شوم خود را پنهان کرد.
در همان ابتدای کار با فریب و نیرنگ، مردم را با رأی 'آری' یا 'نه' ملزم به انتخاب پاکتی دربسته کرد که درونش احکام 'اسلام ' و برونش به دروغ به مارک'جمهوری' مزین بود، 'جمهوری اسلامی' و اینگونه پایه‌های حکومت ننگینش را بنا کرد.
وحوش چماقدارش را برای اجرای احکام اسلام و با نعره‌های گوشخراش 'یا روسری یا توسری' بر سر زنان میهنمان روانه کرد، گرفتند، زدند و به آنان تعدی کردند.
با خلف وعده و فریب 'مجلس خبرگان را به جای مؤسسان نشاند و 'ولایت مطلقه فقیه' را از دل آن بیرون آورد.
با تصویب لایحه ضدانسانی و ضدمردمی 'قصاص' قوانین بربریت را جاری و ساری کرد.
کسی که او را فرشته می‌خواندند و عکسش را در ماه می‌دیدند، به‌زودی نقاب برگرفت و چهرۀ منفورش را نمایاند.
با دوز و کلک، سیاست 'جنگ و سرکوب' را پیشه کرد.
بقصد'فتح قدس از راه کربلا' پس از باز پس‌گیری خرمشهر بی‌محابا هم‌چنان بر طبل جنگ ضدملی و امپریالیستی کوبید و جان و مال مردم را بها و هزینۀ شرارت خود کرد.
'سکوت کنید' جنگ است، حتی اگر۲۰سال طول بکشد، 'قحطی است'باشد، ما که برای شکم انقلاب نکردیم،

'کشته‌ها پشته شدند'، لکن اشکالی ندارد، بکشید و کشته شوید راهتان بسوی بهشت است. 'ایران نابود می‌شود'، مهم نیست، آنچه مهم است پیروزی اسلام است.
'حزب فقط حزب‌الله' / 'تشکلات سیاسی' ممنوع / 'روزنامه‌ها ' تعطیل / 'دانشگاهها' بسته...
که همه مظاهر غرب اند و عامل فساد.
'منافقین از کفار بدترند و خونشان مباح'.
فرمان دیو شرزه، فرمان ویرانی و خون بود:
اوباشان خود را برای 'گرفتن و زدن و کشتن' دختران و پسران نوجوان میلیشیا روانه کوی و خیابان کرد.
'روزنامه خوان و روزنامه فروش و مجله فروش' را به جرم آزادیخواهی از دم تیغ گذراند.
نه عاطفه و احساس داشت و نه اعتقادی به اصول و ارزشهای انسانی و مردمی و نه هیچ مسلک و مرامی، تماماً تجسم 'شقاوت بود و حیله گری'.
اما 'نسل پاکباختۀ انقلاب' و'نسل چریک فدائی خلق و مجاهد خلق' به بهای 'رنج و رزم ' در برابر دیکتاتور منفور خون آشام قدعلم کرد تا از تتمۀ آزادی حفاظت و صیانت کند.
پرستوهای بی‌دفاع و خونین بال میلیشیایی مجروح و مضروب شدند اما دم برنیاوردند و کشته‌ها دادند.
تا آن روز، سرفصل30خرداد سال1360 و آن 'اتمام حجت تاریخی' و 5 مهر همان سال 'شاه سلطان خمینی مرگت فرا رسیده'.
کارنامه 38 سال حکومت اسلامی پر از نکبت است و سیاهی.
پراز دوز و کلک، دروغ، نیرنگ و ریا، خیانت، جنگ و جنایت، دزدی، غارتگری و چپاول، حق کشی و فساد، نابودی فرهنگ واخلاق و... .
اما مهمترین آن'خیانت به اعتماد مردم'.

سرنگون باد نظام جهل و جنایت آخوندی