Skip to main content

بر خلاف لاطائلات "کنت دو

بر خلاف لاطائلات "کنت دو
بهمن موحدی(بامدادان)

بر خلاف لاطائلات "کنت دو مارانش" ، شاه خائن، هم دیکتاتور بود و هم به سوی مردم ایران تیراندازی کرد، جمعۀ سیاه هفده شهریور را فراموش نکرده ایم. شاه قصد کشتار داشت، اما به دستور اربابان غربی خود نتوانست نقشۀ جنایتکارانۀ خود را عملی کند، به این دلیل که با کشتار مردم، جنبش بسیار رادیکالیزه می شد و فدائیان و مجاهدین به طور قطع رهبری انقلاب ضدسلطنتی را بدست می گرفتند و این بر خلاف نقشه های امپریالیستهای غربی در به قدرت رساندن خمینی و به انحراف کشاندن مسیر انقلاب 57 بود.
در ژانویه 1961 (دیماه 1339) جان.اف.کندی کاندیدای حزب دموکرات، رئیس‌جمهوری آمریکا شد. کندی سیاست خود را در قبال کشورهای تحت سلطه، «اتحاد برای پیشرفت» اعلام کرد که مبتنی بر نفی دیکتاتوریهای نظامی و عریان و انجام اصلاحات اجتماعی است که در کشورهای جهان سوم از جمله ایران، الزامش تغییر مناسبات فئودالی با انجام اصلاحات ارضی و توسعه -

اقتصادی البته در دستگاه سرمایه‌داری وابسته بود. او گفت «هیچ مقدار اسلحه و قشون نمی‌تواند به‌ رژیمهایی که نمی‌خواهند یا نمی‌توانند اصلاحات اجتماعی کنند و اقتصاد خود را توسعه دهند، ثبات و استواری بخشد...» در 21فروردین1341 شاه به ‌آمریکا رفت تا موافقتش را با سیاست جدید آمریکا اعلام کند. او اطمینان داد که به‌زودی به اصلاحات دست خواهد زد تا از وقوع انقلاب جلوگیری کند و تا حد محدودی آزادی سیاسی بدهد. اما شاه خائن با کشتار مردم بی‌دفاع در روز 15خرداد42 آن فضای نیمه باز سیاسی را هم که به خواست آمریکا، ایجاد شده بود، از میان برد. از آن پس شاه خود کامه سرکوب را با روشهای خشونت‌آمیز، بازداشتهای خودسرانه و شکنجه‌های وحشیانه ادامه داد. به این ترتیب احزاب و سازمانهای سیاسی، اتّحادیه‌های صنفی، کانونهای دموکراتیک و نهادهای شهروندی یکسره برچیده شدند و شرکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه به انتها رسید و خفقان سیاسی بر سراسر جامعه مستولی گردید. روز 15خرداد 42 در واقع تیر خلاص به موجودیت احزاب و سازمانهای سیاسی رفرمیست بود، و «گورستان رفرمیسم» در ایران شکل گرفت. به این معنا که دیگر مبارزه رفرمیستی در ایرای به پایان رسید و از این پس هیچ راهی جز مبارزه قهرآمیر مسلحانه برای سرنگونی این رژیم باقی نمی‌ماند.