Skip to main content

تاریخ جعلی تورکان3:

تاریخ جعلی تورکان3:
Anonymous

تاریخ جعلی تورکان3:
دده قورقود شاهنامه تورکان یا بابا .فلان ..کلفت نامه
دده قورقود از سه قسمت ترکیب یافته ... دده به معنای پدر است. قور به معنای خصیه است. خصیه به معنای بیضه و خایه و مایه است. قود به معنای قصاص و کشتن کُشنده است. پس دده قورقود یعنی پدر توأمان [خایه و قصاص]! (قوپوز ساز آفرینش، تبریز، 1384،، ص 59)

جناب مسئول کامنت لطفا سانسور نکن چی را میخواهی سانسور کنی واقعیت را

«تاکنون‌ دو نسخة‌ اصیل‌ و کهن‌ از کتابِ «دده‌ قورقود» و تاریخچة‌ آداب‌ و رسوم‌ «اوغوزها» به‌ دست‌ آمده‌ است‌. نخستین‌ نسخه‌ که‌ در کتابخانة‌ «درسدن‌» یافت‌ شده‌، از یک‌ دیباچه‌ و دوازده‌ داستان‌ تشکیل‌ شده‌ است‌. دومین‌ نسخة‌ ناقص،‌ که‌ در کتابخانة‌ «واتیکان‌» موجود بوده‌، مُتضمّن‌ شش‌ داستان‌ است‌. شایان‌ ذکر است‌ که‌، قصّه‌های‌ این‌ نسخه‌، تنها در برخی‌ از کلمه‌ها و جمله‌ها، تفاوتهایی‌ جزئی‌ با نسخة‌ دیگر دارد؛ و از نظر انشا،هماهنگی‌ متن‌ و استواری‌ کلام‌، همانند نسخة‌ پیشین‌ است‌.
تقریباً تمامی‌ پژوهشهایی‌ که‌ دربارة‌ این‌ کتاب‌ به‌ عمل‌ آمده‌، از روی‌ نسخة‌ درسدن‌ بوده‌ است‌. برخی‌ از محققان‌، از جمله‌ «دیتس‌»، مستشرق‌ آلمانی‌، و «بارتولد»، شرق‌شناس‌ روس‌، تحقیقات‌ ارزنده‌ای‌ دربارة‌ کتاب‌ «دده‌ قورقود» انجام‌ داده‌اند. در سال‌ 1913 و برای‌ نخستین‌بار، ادیب‌ معاصر ترک‌، «کیلیسلی‌ رفعت‌» در راه‌ چاپ‌ این‌ اثر پیشقدم‌ شد، و با استفاده‌ از کپی‌ای‌ از روی‌ نسخة‌ کتابخانة‌ درسدن‌، آن‌ را با الفبای‌ عربی‌ منتشر کرد.
پس‌ از وی‌، دده‌‌قورقودشناس‌ صاحبنام‌ ترک‌، «اورهان‌ شایق‌ گوگیای‌»، به‌ تحقیق‌ و تتّبع‌ دربارة‌ این‌ کتاب‌ پرداخت‌، و آن‌ را با حروف‌ لاتین‌ چاپ‌ کرد. بعد در سال‌ 1958، «محر‌ّم‌ ارگین‌» توانست‌ با تطبیق‌ نسخه‌های‌ موجود، متنی‌ انتقادی‌ و علمی‌ از آن‌ پدید آورد.»

اگر بپرسیم که چرا نسخه ای از این شاهنامه تورکی چرا در مناطق ترک نشین پیدا نمی شود، چه خواهند گفت؟!. آیا واتیکان شما را به یاد چیز خاصی نمی اندازد؟!. آیا این شش داستان اختلاف بین نسخه واتیکان و درسدن را با چه چیزی پر خواهند کرد؟!
در داستان هشتم دده قورقود یعنی «تپه گوز» ، در اثر وسوسه شیطان، فردی از ایل اغوز به یکی از پریانی که برای آبتنی به کنار برکه ای آمده بودند، تجاوز می کند و از آن پری نوزادی یک چشم به دنیا می آید. که اسم آن تپه گوز می‏باشد. آن موجود یک چشم بزرگ می شود و عرصه را بر مردم اوغوز تنگ می کند. تا این که پهلوانی از اوغوز چشم او را در می آورد و موجب نابودیش می شود
آیا این همان تکراری از واریانت یک افسانه روسی به نام بیوولف نیست؟! آیا می توان این داستان را با دجال داستان های یهود یکی دانست و هم ریشه؟!. به راستی چرا به این مسائل هیچ گونه پرداختی نمی شود؟!.