Skip to main content

اطلاعاتی را که جناب آقای

اطلاعاتی را که جناب آقای
ناصر کرمی

اطلاعاتی را که جناب آقای رامین پیرامون در باره جنیش مردمی و بافت قومی و فرهنگی استان خوزستان و جنوب کشور مطرح کردند، منطقی و شفاف هست. امّا در این مصاحبه از سوی آقای توکلی و آقای پیرامون یک اشتباه و برداشت نادرست است که دوباره در این استان موضوع، فارس و غیر فارس و لُر، و کُرد، عرب، تهرانی و اصفهانی، مازندرانی و غیره را مطرح کرده اند.

برداشت من از گفتگوی این دو نفر این است که اگر کسی از تهران و یزد و کرمان و خراسان و اصفهان به استان خورزستان مهاجرت کند، فارس هست و بومی و در محور مالکیّت و هویّت این منطقه قرار میگیرد، و مردمان لُر لُرستان و بختیاری که صاحبان اصلی و بومی قدیم و جدید استان خوزستان هستند، قومی بیگانه و مهاجر به استان خوزستان هستند.

این چه منطقی هست که فردی از تهران و خراسان و یزد و کرمان با پیمودن در بعضی مواقع نزدیک به 2000 کیلومتر به استان خوزستان فارس و بومی نامیده میشود، امّا مردم بومی و تاریخی قدیم و جدید این استان یعنی مردمان لُرستان و بختیاری قوم و مهاجر خوانده میشوند،
این چه منطقی هست که جغرافیای قدیم و جدید مردمان پارسی( 10 شاخهء هخامنشی) در غرب، جنوب غربی و جنوب کشور غیر پارسی خوانده میشوند، امّا مردمان دیگر با فاصلهء بیش از 2000 هزار کیلومتر تا زادگاه و جغرافیای مسکونی پارسی ها در شمال خلیج فارس قومی غیر ه پارسی محسوب میشوند.
هر دو واژه لُر و بختیاری بیانگر قومی و نژادی نبوده و نیست، لقب بختیاری را قاجاریان به مردم پارسی و هخامنشی تبار بختیاری امروز داده اند، و واژهء لُر بر گرفته از شهر باستانی " لور" در شمال و غرب استان خوزستان است. بدون شک این دو تیرهء ایرانی لرستان و بختیاری از از شاخه های ده گانه هخامنشیان و پارسیان بوده و هستند.
تیره ایرانی دیگر که امروز کُرد نامیده میشوند نزدیکترین قوم به هخامنشیان و پارسیان هستند، نسبت نزدیکی آنها به هخامنشیان اگر 80 درصد هست، این نسبت برای تهران، یزد و کرمان و خراسان، قم و بخشی از اصفهان 10 % هم نیست. زادگاه اصلی زبان پارسی هم کرمانشاه میباشد.
بافت جمعیّتی و ترکیب قومی در ایران مانند پیوند خانوادگی آقای پیرامون است که از طرف مادر بختیاری و از سوی پدر عرب است، میباشد، دیگری آذری و تهرانی است، دیگری تالشی و اردبیلی، دیگری شیرازی و قشقایی است، و امثالهم.
آینده این کشور و با این بافت جمعیّتی رسمی کردن زبان انگلیسی و ساختار سکولار دمکراتیک و فدرال هست. قومگرایی و بازگشت به زبانهای محلی و منطقه ای واپسگرایی و تفرقه و عقب ماندگی است.