Skip to main content

اسامه به ما بگویید شما اهل

اسامه به ما بگویید شما اهل
Anonymous

اسامه به ما بگویید شما اهل کجا هستید؟
این کتاب را بنگرید.

پس از اسلام، در نخستین قرن‌های هجری کم‌تر شهر ایرانی می‌شد یافت که بخش عمده ای از مردمش عرب نباشند. یعقوبی، مورخ و جغرافی‌دان قرن سوم هجری، در «کتاب البُلدان» چندین شهر بزرگ و مهم ایران را نام می‌برد و می‌گوید: « و اهلها اخلاط من العرب و العجم» (مردمش آمیزه ای از عرب و عجم اند). مانند سیروان و صیمره ( در بلاد جبل و خوزستان)، حلوان (در چند فرسنگی قصر شیرین) دینور، قزوین، نهاوند، ری، اصفهان، طوس، مرو، هرات، نیشابور و بخارا. به گفتۀ او، در همۀ شهرهای خراسان گروه‌هایی از اعراب از مُضَر و ربیعه و دیگر تیره‌های یمن جایگیر شده بودند مگر در اُسْروشَنه (در ماوراءالنهر) که مردمش عربان را به شهر راه نمی‌دادند تا آن که مردی از بنی شیبان به آنجا رفت و نشیمن گرفت و با زنی از ایشان ازدواج کرد. سندی در دست نیست که نشان دهد همۀ آن اعراب سپس شهرهای ایران را ترک کرده به جزیره العرب بازگشته باشند. آنان پیش از برآمدن حکومت‌های ایرانی با مردم آن شهرها درآمیخته و بومی شده بودند. بد نیست بدانیم که خاندان بنی شیبان به مدت دو قرن از زمان نادرشاه تا اوایل دورۀ پهلویِ اول بر طبس و نواحی آن فرمان می‌راندند.

در قرن گذشته بسیاری از ادیبان ایرانی گناه درآمیختگی بی‌حساب عربی و فارسی را یکسره به پای منشیان و نویسندگان به اصطلاح «عرب‌مآب» ایرانی نوشتند، اما فراموش کردند که یکی از علت‌های اصلی جا خوش کردن آن همه واژۀ عربی در فارسی، فراوانی و انبوهی اعراب در قرن‌های اول هجری در شهرهای ایران به ویژه در خراسان بود. سره‌نویسان ایرانی شاید روزی بتوانند زبان فارسی را از واژه‌های عربی بپیرایند، اما به راستی با مردمی که نیاکانشان با عرب درآمیخته اند، چه خواهند کرد؟