Skip to main content

جناب توکلی، با درود

جناب توکلی، با درود
Anonymous

جناب توکلی، با درود.
شما انتقادهای را از گروهای مبارز برشمردید که بخاطر نداشتن نرمش در آن مقطع از تاریخ دچار از همپاشی و شکست شدند اما موازی با آن نیز از افرادی نام میبرید که نرمش و سازگار بودند. اگر به گفته های شما دقت شود هر دو گروه، چه نرمشخواه و چه یک دنده ها، از میدان مبارزه به بیرون پرتاب شدند. شما از حزب توده نام بردید که آن هم پس چند صباحی از نقشه سیاسی ایران زدوده شد. گروه فدائیان اکثریت که از آن نامی نبردید همچنین به جرقه بیکاران پیوست. پس تئوری نرمش یاد شده شما را من نمیتوان بخوبی درک کنم.
البته نرمش سیاسی که شما از آن نام میبرید در کشورهای اروپایی راهبرد دارد و من از این سو با شما موافقم. در ایران آن دوره اسلام و اسلام سیاسی از هیچگونه رواداری نسبت به گروهای اپوزیسیون نداشت. در سالهای 51 و 52 زندانها پرشده بود و در زندان قصر و در هیچکدام از بندها

به اندازه لازم جای خواب نبود. نیمی از زندانیها چپ و نیمی دیگر مذهبی بودند. نیمه مذهبی که در آن مجاهدین حرف نخست را میگفتند، بازی شترنج را در زندان ممنوع کرده بود و مهره های شترنج را گم و گور کرده بودند. بعضی از کتابهای تاریخی که به مذاقشان نمیخورد از بین بردند. اینکه شما استدلال خود را مبنی بر سازش و نرمش میگذارید با شمردن آن تاریخجه از سوی من، در میان اسلامیان راهبردی نداشت. کسی که توانست در آن برهه از تاریخ با نرمشی زمانبندی شده خود را از آن توفان بیرون بکشد اسلامیان بودند. با خواندن کتابی بنام اقتصاد بزبان ساده و یا اصول فلسفه هیچکس ماتریالیست نمیشود و اگر هم بشود شنل دیکتاتوری را به گیره رختکنی آویزان نخواهد کرد.