Skip to main content

به کاربر ..گرامی...بهمن

به کاربر ..گرامی...بهمن
ناصر کرمی

به کاربر ..گرامی...بهمن...مطالبی را که مطرح کرده اید، بجا و منطقی است. امّا در ایراندوستی من شک نکنید، تا آنجا که همین ایراندوستی باعث شده است، که مرا نژاد پرست، نازیسیم، هیتلری، و غیره خطاب کنند.
من معتقد به دمکراسی و بر این باورم که فرهنگ شناخت و شعور اجتماعی و همگانیِ ایرانیان در آن سطحی هست که این مطالب فدرالیسم، جدایی آذربایجان با دو استان، و برنامهء کردستان بزرگ، و جایگزینی زبان انگلیسی را مطرح کنند، و بهترین را انتخاب کنند.

از پرداختن به این مسائل هم ترس و وحشتی هم ندارم، امّا اگر طرفین بحث ، پایه ای و همه جانبه با شناخت کافی مطالب و جوانب آنرا را کوتاه و درازمدت مورد بررسی جدی قرار دهند و از همه مهمتر هدف رسیدن به یک مخرج مشترکی باشد که همزیستی مسالمت آمیز و وحدت ملّی را فراهم کند.

البته باید بگویم که پشت مطالب مطرح شده از سوی من، مراحل مختلف عملی و چگونگی داد و ستد و روابط کنش و واکنش گوناگون دیگر نهفته است. که به نمایش گذاشتن آنها بصورت نوشتار امری بسیار کوچک از اصل موضوع و فقط فاز دعوت به گفتگو در این زمینه هاست، که از قبل خود را برای چنین گفتمانی با توسل به کسب اطلاعات و تهیه کردن مطالب دیگر آماده کرده ام.
مقالهء جدایی آذربایجان، کردستان بزرگ، فدرالیسم، و زبان انگلیسی فقط واژه های کلیدی است
که فقط دروازه را باز میکند،
امّا پشت این دروازه چه مساحت و فضا و حجم و چه پدیده های شناخته شده و نشده وجود دارد، حد و مرز و وسعت و گستردگی آنرا میزان بینش و شناخت، و رشد فرهنگ و جهان بینی ها، از همه مهمتر ضرورتهای امروز و فردای ایران معیّن خواهند کرد، امّا گروهی و طبقاتی خاص از اساس از باز کردن دروازه ترس و وحشت دارند، چرا که پشت این در و دروازه پرتگاهی است که آنها برای همیشه در تاریح محو و سقوط خواهند کرد.
عصر مدرنیته و دوران رفرماتسیون و رنسانس و روشنگری، علاو بر اینکه درها را باز کرد، دیوارها را هم درهم فرو ریخت، به امید روزی که در ایران همهء درها باز شوند و دیورارها در هم فرو ریزند.