Skip to main content

هم صادق قطب زاده، هم کردها و

هم صادق قطب زاده، هم کردها و
Anonymous

هم صادق قطب زاده، هم کردها و بلوچها و ترکمنها و هم شرکت کنندگان در کودتای نوژه آگاهی چندانی از نتیجه احتمالی کاری که داشتند به ان دست میزدند نداشتند. آنها همه دست به یک قمار زدند. از نوع قماری که انقلابیون 57 زدند که شاید خمینی برود به قم و به سیاست کاری نداشته باشد. حتا خود آخوندها نیز نمیدانستند که ده سال بعد حاکم بلامنازع کشور خواهند بود. مسعود رجوی دست رد بر سینه خمینی آری. من هم دست رد بر سینه خمینی زدم اما سلاح بر نداشتم و به سرنوشت خودم و هزاران جوان هوادارم (فرضی) مهر نیستی نکوبیدم. البته رژیم خمینی خون آشان و مستبد و دیکتاتور بود. اما تو آقای مسعود رجوی، تو مجاهد به نمایندگی از طرف چه کسی دست به اسلحه بردی؟ مگر از جانب مردم چنین ماموریتی به تو واگذار شده بود؟ تو بطور خودخوانده خود را سرباز خلق خواندی. در چنین مواردی، وقتی از آن بدتر میکنی و میروی به عراق و عملیات مروارید

عملیات مرواید براه میاندازی، باید و باید و باید که تا خود تهران بتازی و پیروز شوی. آنگاه بله.. مردم چه بخواهند وچه نخواهند باید بپذیرند که نماینده شان بوده ای. یعنی محکومی که پیروز شوی. و باید بپذیری که اگر پیروز نشدی بجز یک یاغی که کشور را به هرج و مرج میکشد نیستی. اگر جنگ مسلحانه کار درستی هست همه شما که عمل مجاهدین را تایید میکنید چرا امروز دست به اسلحه نمیبرید؟ پاسخ مشخص است. برای آنکه کار درستی نیست. نه در خرداد شصت و پس از آن و نه امروز. متنها در خرداد سال 60 آگاهی سیاسی به اندازه امروز نبود. همه اینها به کنار.. از کار قطب زاده حیرانم که میخواست کودتا کند هاهاهاها