Skip to main content

جناب سازاخ سلام؛

جناب سازاخ سلام؛
بهنام چنگائی

جناب سازاخ سلام؛
برادر من!
پیش از پاسخ به نقد شما، می خواهم از شما بپرسم که آیا شما به حق مسلم آزادی عقیده، وجدان و بیان پایبند هستید یا نه؟
اگر پاسخ شما آری ست؛ پس بمن اجازه بدهید آنگونه فکرکرده و بنویسم که دهه ها به آن باورداشته، هنوز دارم و تا زنده باشم به این "اصول پایه" و"غیرایدئولوژیک" و درست برخلاف نگاه شما کاملا "نوع انسانی" متعهد باقی خواهم ماند.

اما اگر پاسخ شما نه می باشد؛ برایم آنرا روشن کنید تا پاسخ درخور بدهم. یادآورشوم که من بسیار خشنود خواهم شد که شما مواضع خود را پیرامون روز فرخنده 8 مارس آنگونه بازتاب دهید که می خواهید و باوردارید.

اما رابطه ی دفاع از برابری سازی حقوق زنان با مردان، و اصولا نوع انسان توسط سوسیالیسم، در این است که منشأ جاهطلبی ها و برتریجوئی ها را که ریشه در مناسبات سودِ سرمایه و انباشت ثروت سرمایه سالارها دارد، از ریشه کنده و الزاما بخشکانیم.

و حق مسلم زندگی و شککلیری برابر برای بچه های مردم تنگدست را فراهم و مهیا کنیم؛ و آنهم نه با بخشش، بل با اراده توانای خود آنها، می توان هستی علمی، رشددانش اجتماعی و شکوفائی بالای صنعتی را بسرعت چنان متحول کنیم که بهره کشی انسان از انسان معنی خود را از دست داده و ممکن نشود؛ همزمان سرکوب عقاید مذهبی، یا مقاومت در برابر خواسته های ملی ضرورتش دیگر متصور نباشد؛ و در چنان فضائی مگر میسر است که تبعیض زن و مرد در حیات و افکار اجتماعی باقی بماند؟! به باور من در چنان شرایطی تبعیض ها و نابرابری ها برای همیشه به تاریخ سپرده خواهندشد.

با اهرم سوسیالیسم، دگرگون کردن جامعه طبقاتی، و مفید و موفق ساختن زندگی برای همگان آسان است. زیرا پشتوانه آن خود سازندگان آن کارگران و توده ها هستند و مسیر حرکت فردا انسانمداری آن ساختارست. و بی گمان قوانین و تولید اجتماعی رو به سمت منافع کلان اجتماعی و رفاه آنان " 99%ها " دارد که باید فرامی روید و نه یک اقلیت متمول دارا، و یا بسان همین کاست روحانیت.

این چشم انداز و پیروزی آن جز توسط کارگران و توده ها و حضور میلیونی و دخالت مستقیم و همیشگی سیاسی آنها، هیچگاه ممکن و متصور نیست و دوام نمی آورد. انقلاب کار توده هاست و نه در توان چند نیروی صادق و بردبار چپ، کمونیست! و از همه مضحکتر حزب کموونیست!

((در این میدان فراملی و انسانی اما، جریان های پانیستی، ناسیونالیستی، شوینیستی و مذهبی اصلا هیچ محلی از اعراب ندارند و در این حوزه نوع انسانی هرگز جسارت آفتابی شدن نداشته و نمی شوند. ))

تکرارمی کنم که: ((سرمایه جز انباشت ثروت، آنهم به هرقیمت نمی خواهد. )) او همراه با یاران همیشگی اش مفتخوران ادیان و خصوصا "سران اسلام" جز به سکس، قدرت و ثروت نیاندیشیده و نخواهند اندیشید. و در این بازی باخت باخت مردم، و اصولا غیراخلاقی، زنان و بویژه بخش تنگدست آنها همیشه زمین بازی کالائی و توامان منشأ بهره کشی ظالمانه ی آنها بوده اند.
باسپاس از پانویس تان