Skip to main content

در لغت نامۀ دهخدا ذیل فارس

در لغت نامۀ دهخدا ذیل فارس
Anonymous

در لغت نامۀ دهخدا ذیل فارس آمده است: آن که زبان فارسی دارد. آن که از مردم ایران است . در مقابل ترک ، عرب و جز آن . در پارسی باستان (کتیبه های هخامنشی ) پارسه آمده است که نام یکی از اقوام ایرانی مقیم جنوب ایران است و مقر ایشان را نیز پارس نامیده اند. از این قوم دو خاندان بزرگ پیش از اسلام به شاهنشاهی رسیده اند، یکی هخامنشیان و دیگر ساسانیان . معرب آن فارس است.
البته در تعریف فارس نیز می توان تجدید نظر کرد. پس از تأسیس جمهوری ترکیه هرکسی که در آن جمهوری می زیست، ترک نامیده شد. در حالی که ترک را به گویندگان به این زبان اطلاق می کردند. به نظر من، ملت فارس نداریم. ملت ایران داریم که شامل ترک و فارس و کرد و عرب و... است. این معنا هنوز هم رایج است. مثلاً شاعره ای به نام مریم عابدینی در پاسخ شهریار این شهرها را سروده است: البته شهریا به فارس و فارسی توهین نکرده و شعری در تقبیح تهرانی ها سروده که

از اصل اشتباه بود
هر جا كه نشان ز فارس دیدی
بنشین و لیاقتت نشان ده
در محضر فارس دم تكان ده
یادت نرود كه تورك هستی
بی ریشه و بی كلاس و پستی
یادت نرود گذشته ات را
اجداد فقیر گشنه ات را
یادت نرود كه كاسه لیسی
باید كه شبیه سگ بلیسی
ته مانده ی قوم آریا را
خوشحال كنی همیشه مارا
یادت نرود تو تورك هستی
از نسل شغال و گرگ هستی
دیگر نكنی زبان درازی
یا با دم شیر و ببر بازی
ای مایه ی ننگ و عار ایران
تو توركی و جیره خار تهران