Skip to main content

« ترک» و « ترکیست»:

« ترک» و « ترکیست»:
آ. ائلیار

« ترک» و « ترکیست»:
مسئله مهم دیگر توجه به مفهوم ترک و ترکیست است.
رحیم رییس نیا نوشته ای دارد تحت عنوان « ترک و ترکها» . میتوان از اینجا دانلود کرد:

http://ketabnak.com/book/24670/%D8%AA%D8%B1%DA%A9-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%D9…

پژوهش ایشان هم نشان میدهد که « نام ترک» مفهوم « فرهنگی و زبانی» دارد ربطی به نژاد ندارد.
نظر میدهند ترک احتمالا از مصدر törəmək ( زاده شدن ، به وجود آمدن) آمده است. یا از مصدرهایی نزدیک به آن. و حتی از مصدرهای دیگر .
در هر حال معنی نژادی ندارد. نام زبان و نام طایفه بوده است.

مردمانی که یا طایفه هایی که نسل به نسل با زبان یا زبانهای ترکی صحبت میکردند ترک نامیده شده اند. و طایفه یا طایفه هایی
در پیش از میلاد هم به نام « تروک» وجود داشتند. بعد ها مردمان این شاخه های زبانی نامهای خاص نیز پیدا میکنند. مانند تاتار، ترکمن، و اوغوز و غیره و غیره. آنها را با نام محل زندگی شان نیز صدا میزدند. ترکستانلی و غیره.
در 10 پانزده هزار سال پیش از میلاد جمعیت کم و قبایل هم قلیل بود. بعدها جمعیت ها زیاد و زیاد شدند و از یک یا چند طایفه و شاخه ی زبانی خلق ها و زبانهای مختلف نزدیک یا دوربهم پدید آمدند.

اینکه یک نفر با تعلق به زبان و فرهنگ و طایفه یا خلق و ملت، خود را ترک بنامد و یا او را ترک نامند. هیچ چیز منفی ندارد.
فقط کلمه یا نام ترک وقتی مشکل ساز میشود که بار ایده لوژیک میگیرد. و شخص ترک تبدیل به ترکیست میشود.
من از زاویه زبان و خانواده، ده و طایفه ترک هستم ، نسل به نسل- ولی ایده لوژی مکتب ترکیسم را قبول ندارم. یعنی راحت ترکم ولی ترکیست نیستم. ترکیست کسی ست که به مکتب و تئوری های ترکیسم باور دارد.
من زبان و فرهنگ و تاریخ و سرزمین و غیره و غیره ی خود را دوست دارم چیز منفی هم باشد نقد میکنم . علاقه ی زیاد هم به خلقهای دیگر که به شاخه ای از زبان ترکی صحبت میکنند دارم ولی تئوریهای سیاسی و ایده لوژی ترکیسم را نمی پذیرم.
حقوق بشر را قبول دارم ولی ، ایده لوژی شده اش را رد میکنم. دو چیز متضاد اند.
ترک بودن هم با ترکیست بودن دقیقا این شباهت را دارد و متضادند.
---
«چشم بندی» : گؤز باغلاما:
میکوشند ترک بودن را « ترکیست بودن» قالب کنند. قصه رنگ کردن گنجشک است که بجای بلبل میخواهند بفروشند. در فلسفه مغالطه یا سفسطه گویند. ترک بودن تر کیست بودن نبوده و نیست و نمیتواند نیز باشد. اینجا ترک بودن فاقد ایده لوژی ست.
ولی ترکیست بودن ایده لوژی را دارد.
در ایده لوژی ، « فرهنگ» هست که به دینک( دین کوچک) تبدیل شده است. اما در ترک بودن فرهنگ هست ولی صورت ایده لوژیک ندارد.
مانند فرهنگ ایده لوژیک و غیر ایده لوژیک. مانند مثال حقوق بشر ایده لوژیک و غیر ایده لوژیک.
مسئله اینجا « ایده لوژیک کردن- و نکردن» است. که یک نگاه با سیستمی از نظریات است.
مطالعه بیشتر: «نگاه ایده لوژیک»
http://www.iranglobal.info/node/23694