Skip to main content

تعدادی از دوستان پانترکیست از

تعدادی از دوستان پانترکیست از
Anonymous

تعدادی از دوستان پانترکیست از این مسئله ناراحت هستند که چرا من آنها را کم سواد و بی سواد سیاسی نامیدم. آنها با طعنه مرا "باسواد" شمردند و به نقد و ضدیت با سوسیالیسم روسی، بلشویسم و لنینیسم پرداختند بی آنکه من لنینیست باشم.
این دوستان حاضر نیستند انتقاد بپذبرند و دوست ندارند کسی اشکال فکری و سیاسی آنها را گوشزد کند. من از بی سوادی سیاسی صحبت کردم نه از سواد و دانش غیر سیاسی.
ابتدا در رابطه با انواع سواد و بعدا به بیسوادی سیاسی اشاره کنم تا شاید موثر افتد.
انواع سواد از قبیل فرهنگی، اجتماعی، بین المللی، تکنولوژی و سیاسی همچنین سواد ارتباطی، سواد مالی، سواد عاطفی، سواد رسانه، سواد آموزش و پرورش و سواد کامپیوتری و غیره وجود دارند و مخصوصا کسانی با سواد شمرده میشوند که تحصیلات دانشگاهی با استاندارهای بین المللی، تسلط کامل به زبان انگلیسی و آشنایی کافی با کامپیوتر داشته باشد. شما


میدانید که در ایران سطح آموزش در همه بخشها و همه سطوح دانشگاهی در کیفیتی بسیار پایین و در سطح بسیار پایین تر از استانداردهای بین المللی است بطوری که بعضی از کشورهای اروپایی مدارک تحصیلی "ایرانی" ها را نمی پذیرند. اکنون توانایی خواندن و نوشتن مانند قدیم، سواد بحساب نمی آید و حتی داشتن مدارک و مدارج عالیه دانشگاهی مانند لیسانس و دکترا نیز باسوادی افراد محسوب نمی شود.
مردم در ایران و آذربایجان در تمامی بخشهای علوم غیر سیاسی هم بسیار کم سوادتر از دیگر کشورهای اروپایی و غیره هستند.
حال به بی سواد سیاسی برگردیم. منظور من بی سوادی و کم سوادی سیاسی پانترکیستها است. بقول برتولت برشت "بدترین نوع بیسوادی، بیسواد سیاسی است ؛ بیسواد سیاسی کور و کر است، درک سیاسی ندارد" و غیره
بیسوادی سیاسی نه سن می شناسد نه جنس نه تحصیلات ، میتوان ریش سفیدان یا تحصیل کرده های بیشماری یافت که دچار شکل حاد بیسوادی سیاسی هستند و فقدان داده های سیاسی در ذهنشان تمام قوای آنان را متمرکز بر تزاید منافع فردی کرده و بیگانه با منفعت جمعی نموده است.
دوستان به نظر من همه مردم در ایران و بخصوص تورکهای آذربایجان همه بیسواد سیاسی و در بهترین حالت بسیار کم سیاسی هستند و شعور سیاسی پایینی دارند. به همین علت هم یک رژیم وحشی و فاشیست با مسلط کردن افکار ضد انسانی اسلامی توانسته به آنها حکومت کند و از منافع طبقه سرمایه دار و نظام کاپیتالیسنی دفاع کند و ابتدایی ترین حقوق انسانها را پایمال کند. دوستان شما پانترکیستها و ما چپها و سوسیالیستها محصول چنین جامعه ای هستیم. نه تنها پانترکیست بلکه چپ سوسیالیست هم کم سواد و بیسواد سیاسی است.( من از همه بیشتر بیسواد سیاسی هستم و خیالتان راحت باشد.) دانش و شعور سیاسی با خواندان کتاب ماهی سیاه کوچولو، چند اعلامیه حزبی، مطالعه اخبار، مرور چند وبسایت و خواندن دو سه کتاب مائو و لنین کسب نمی شود.
مارکس دهها و دهها کتاب، صدها مقاله و صدها سخنرانی دارد که یک صدم آن به فارسی یا ترکی ترجمه نشده است. 99.9 از"سوسیالیستها " در ایران نه تنها کاپیتال را نخوانده و یا ندیده اند بلکه حتی آن چند کتاب فارسی را که حزب توده بمیل خودش و از زاویه افکار خودش آنها را ترجمه کرده است را نخوانده اند. این است سواد سیاسی چپ. متاسفانه آذربایجان چپ و سوسیالیست ندارد. اگر یکی دو نفر منفرد و یا منفعل هم باشند کارایی چندانی ندارند. نیود و غیبت چپ و سوسیالیست آذربایجان یکی از عللی است که پانترکیستها قد علم کرده اند. سوسیالیستها بعد از قتل عام ها در سال 1325 و بعد از سقوط دولت آذربایجان نتوانست عرض اندام کنند. چپ آذربایجان استقلال خود را از دست داد و به جبهه سوسیال شونیسم فارس و ایرانیگرا ملحق شد. خیلی ها در دهه 60 هم اعدام شدند. بعد از شکست سوسیالیسم روسی (سرمایه داری دولتی ) بخشی از چپ هم مرعوب پانترکیسم شد و در جبهه آن شمشیر میزنند و کاسه داغتر از آش شدند. اکنون آذربایجان و جنبشهای ملی، کارگری، زنان و دمکراتیک چوب ضعف و نبود چپ را میخورند. در هر جامعه و کشوری چپ و سوسیالیست حضور قدرتمند و متشکل نداشته باشد انواع مختلف فاشیسم و افراط گری راست و ناسیونالیست بسرعت رشد میکند. این وضع را نه تنها در آذربایجان بلکه در سطح جهانی شاهد هستیم.
دوستان، ما سوسیالیستها اگر کم و ناقابل هم باشیم ،همانطوریکه نمی توانیم در برابر دولت اشغالگر و فاشیست ملت حاکم فارس و احزاب فاشیست - شوونیست و سوسیال شوونیست فارس سکوت کنیم به همان صورت هم ما نمی توانیم در برابر فاشیسم - نژاد پرستی، دیکتاتوری، افکار، اعمال و سیاستهای ضد دمکراتیک و ضد آذربایجانی پانترکیستها هم سکوت کنیم. پانترکیسم آذربایجان را بسوی شکست سوق میدهد. در باره آن خیلی صحبت کردیم و درستی حرف ما اثبات شده است