Skip to main content

1-هر چند دامنه عمل محدود است

1-هر چند دامنه عمل محدود است
آ. ائلیار

1-هر چند دامنه عمل محدود است ولی دامنه فرض نسبتا نامحدود است.
براین اساس بیاییم همه چیز را فرضاً خذف کنیم. یعنی مهبانگ و قبل از آن ، یا جهان ذره ها و جهانهای ناشناخته احتمالی را نظراً حذف کنیم. همه چیز را تا بینهایت حذف کنیم. در این حالت چه بدست میاید؟ میتوان گفت « صفر».

2-گفته میشود «اگر» انرژی مثبت و منفی در جهان یا گیتی همدیگر را خنثی کنند نتیجه مساوی « صفر» است.
3- گفته های بالا شکلی از همدیگراند. یعنی با حذف همه چیز ما به صفر یا هیچ مطلق میرسیم.
--
اشکال این گفته ها و استدلالها آن است که شبیه استدلالی ست که میگویند: اگر نظم جهان کمی جور دیگر بود ما نبودیم و جتی گیتی نبود.
---

این تفکرات و استدلال ها نمی توانند توضیح قانع کننده ای به «تولید چیز از هیچ» باشند.
هاوکینگ گفته « قانونی مثل جاذبه داریم که چیز را از هیچ تولید میکند» یا نوشته « در جهان چیزی از هیچ به وجود نمیاید- ولی خود جهان می تواند از هیچ تولید شود». منظورش از هیچ ، همان « صفر» ست.
---
لاورنس کراوس گوید: در جهان گوانتم "ذره های مجازی" تولید شده از بین میروند». منظورش مانند هاوکینگ آن است که « هیچ» میشوند.
به زبان ریاضی بیان کنیم میشود: 1-1+=0

اینها هیچ کدام مسئله « تولید چیز از هیچ » را حل نمی کنند.
دلیل اش آن است که « متضاد» ها همزیستی دارند و یکی دیگری را مطلقاً حذف نمیکند.
در مقاله مطرح شده چیزی از بین نمی رود و فقط حالت دیگری پیدا میکند. یعنی نیست مطلق تحقق نمی یابد. صحبت از نیستی مطلق در گیتی یا پیش از گیتی یا با توسل به فرض حذف همدیگر انرژی
مثبت و منفی بر اساس « اگر» مشکل را حل نمیشود.
---
با مشاهده ی « امواج جاذبه» و اینکه آنها با سرعت نور حرکت میکنند و به حالت ذره، انرژی دارند
و خودشان( امواج جاذبه) نیز از « خمیدگی فضا-زمان» تولید میشوند، در کل میتواند به چه نتیجه ای ما را برساند؟ به ماهیت خود جاذبه و فضا-زمان ؟ و در نهایت به گوهر « انرژی-ابعاد»؟
در مقاله آمده صرف نظر از روشنی و تاریکی یا ناشناختگی انرژی، در نهایت ما « انرژی» را داریم که ابعاد نیز از خصوصیات آن است. یعنی «فصا - انرژی» از هم جدایی ناپذیراند. و خودش از « چیز- و هیچ» یا هستی-نیستی تشکیل یافته است. از همدیگر جدایی ناپذیراند. و خاصیت« محتوا و ابعاد » را نسبت به هم دارند.
از دید مقاله طرح « تولید چیز از هیچ مطلق»درست نیست و فاقد استدلال های محکم است.
اشکال دید کراوس و هاوکینگ آن است که « پیوند متقابل و جدایی ناپذیر » چیز و هیچ را نمی بینند و آنها را جدا جدا در نظر میگیرند و به هیچ مطلقیت داده از « نسبیت»اش خالی میکنند. آنها دید بسیار مکانیکی دارند. در حالیکی «چیز و هیچ» روندی دیالکتیکی اند و نه مکانیکی.
از آگاهی های تاکنونی میتوان نتیجه گرفت:جهان یا گیتی نه از هیچ مطلق ، بل از یک « پروسه ی هستی-نیستی » تولید شده است. آنچه جاودانه است همین «پرسه ی متضاد» میتواند باشد.
انرژی مثبت منفی همدیگر را خنثی نمیکنند بل با هم همزیستی دارند. بدون در نظر گرفتن منفی مثبت شان آنها در کل انرژی هستند و مطلقاً نیست نمیشوند. انرژی به حالتهای مختلف تبدیل و تغییر می یابد. ما هیچ نسبی و چیز یا هستی نسبی داریم . نه مطلق.
حهان ما و جهانهای احتمالی دیگر میتوانند گیتی هایی دارای خاصیت «نسبیت»ی باشند و نه مطلق.
مطلق به معنی عدم تغییر و سکون صد درصد است که آگاهی های علمی بشر تاکنون خلاف آنها را
نشان داده است.

جدا کردن چیز از هیچ و گفتن اینکه جهان از هیچ تولید شده ساده و عوامانه کردن مسئله است.
چیز و هیچ را در پیوند متقابل و جدایی ناپذیر دیدن تفکری پیچیده است که برای عوام درک اش سخت است. ولی ساده کردن موضوع عملا غیر علمی کردن آن است. و تبدیل درست به نادرست.
کرواس از « ذره های مجازی از بین رونده در جهان ذره ها» حرف میزند که تفکری علمی نیست.
چون پرسیده میشود: این ذره ها که طول عمرشان بسیار بسیار کوتاه است-مجازی- وقتی از بین میروند چه میشوند و کجا میروند؟ در واقع اینها نمی توانند نیست شوند و نمیشوند به حالت جدیدی در میایند که ما اطلاع دقیقی نداریم. آنها خارج از فضا نمی توانند بروند و در نهایت جزئی از فضا میشوند. و این هم به معنی از بین رفتن و نابود شدن یا هیچ شدن مطلق نیست. بخواهیم دقیق بگوییم نوعی « هیچ نسبی» ست.
مقاله حل مسئله را در «پیوند متقابل و جدایی نا پذیز چیز و هیچ، در یک روند دیالکتیکی» درست میداند.
و دید مکانیکی را رد میکند.