Skip to main content

آنچه از سوی نویسنده، در مقاله

آنچه از سوی نویسنده، در مقاله
آ. ائلیار

آنچه از سوی نویسنده، در مقاله و مصاحبه اش، پیرامون مسایل اقلیم کردستان، در زمینه های مختلف مطرح شده، عمدتاً با دید حقوق بشری و انسان دوستانه ، مورد بحث قرار گرفته است.
همانطور که در مصاحبه نیز به درستی ذکر شده، مسایل حقوق بشری، و حمایت از عدم تبعیض و آزادی و دموکراسی، اززشهای جهانی و انسانی هستند و به حق، خودی و غیر خودی نمی شناسند.
دفاع از آنها، آزاد از مرزها و ملتهاست.
عدم دفاع از حقوق انسانی، به معنی رضایت به نقض حقوق خود است.
--
مسئله دیگر ، که بسیار مهم است و مطرح کرده اند، و صحیح ، موضوع «توسعه طلبی ستمدیده» است.
ستمدیدگی تقدس ایجاد نمیکند. این اصلی ست که نباید فراموش کرد. ستم دیده ی امروزی ممکن است فردا که « صاحب قدرت شد» دست هر ستمگری را از پشت ببندد.

اما سئوال این است : چرا ستمدیده به ستمگر و ناقض حقوق تبدیل میشود؟ مانند ایجاد اختناق در جامعه و توسعه طلبی ارضی و حتی پاک سازی قومی.
از دید من دو علت مهم میتواند داشته باشد:

1- عدم دموکراسی واقعی
2- عدم درک منافع ملی به مفهوم مدرن آن. به عبارت دیگر، گرفتار شدن در ایده لوژی افراطی «ناسیونالیسم و شونیسم ».
این دو عامل در عمل، دانسته و ندانسته، معمولا جریان سیاسی جهان سومی یا عقب مانده را اسیر خود میکند. چون «نقض دموکراسی و گرایش به شوونیسم و ناسیونالیسم»، سیاست سنتی لایه اجتماعی بهره کش جامعه ی توسعه نیافته، و همینطور یک جریان سیاسی راست و عقب مانده ، حتی در کشوری توسعه یافته است، در مسیر حل مشکلات اجتماعی و ملی .

گرایشات راست افراطی موسولینی و هیتلر، شوونیسم و ناسیونالیسم پهلوی و روسی، گرایشات راست افراطی بعد از جنگ اول جهانی در منطقه با فروپاشی عثمانی، همه از سرچشمه ی دو عامل مذکور آب میخورند. و عدم پای بندی به دموکراسی و پاکسازی قومی و اقدامات توسعه طلبانه ی ارضی را میتوان به خوبی در آنها دید. سیاستمداران اسرائیل نیز در رابطه با اراضی اعراب بر همین مبنا عمل کردند و میکنند.

اما سیاست درست در رابطه با منافع ملی به مفهوم مدرن، با آن دید سنتی بسیار متضاد است.
اکنون سیاست مدرن منافع ملی، در رابطه با دموکراسی و حفظ حقوق بشر، حفظ صلح و ایجاد دوستی و همزیستی با همسایگان و جهان معنی دارد. و اقتصاد و سیاست و فرهنگ در این روند میتواند پیروزی کسب کند. زمان پاکسازی قومی و توسعه اراضی و خان بازیها، و از اینگونه ادا و اطوارها که یادگار سیاستهای راست و شوونیستی ست، گذشته است. با این سیاستها حتی در آغاز پیروز هم بشوی، نمیتواند عاقبتی داشته باشد. و از نظر بشریت مترقی همیشه مذموم ، و محکوم به شکست است.

نکته ی دیگر، اینکه ناسیونالیسم افراطی کرد مانند هر ناسیونالیسم افراطی دیگر برای « دموکراسی و عدالت اجتماعی و عدم تبعیض» بسیار خطرناک و زیانمند است. و خصلت توسعه طلبانه ی ارضی و پاکسازی قومی از خصایل طبیعی هر ناسیونالیسم افراطی ست.جای شگفتی ندارد.
تعجب نمیکنم که ناسیونالیسم کرد ارومیه را خانه سمیتقگو این کشتارگر بی امان مردم آذربایجان میداند.
ناسیونالیسم افراطی کرد دهانش بسیار گشاد است. او کل منطقه ی خاورمیانه را دوست دارد ببلعد.
نه تنها آذربایجان را.
مانند هیتلر ، این اشتها را دارد . و این خصلت همه ی ناسیونالیستهای افراطی ست. از جمله ناسیونالیسم ترک و فارس و غیره.

منطقه آبستن جنگ و خونریزی ست. اما مردمان آن نیازمند صلح و آرامش اند. نباید جنگ و خونریزی
مثبت قلمداد شود. سیاست درست دفاع از صلح، و حل اختلافات از راه سیاسی ست.
کار روشنگر نقد جنگ و دفاع از حقوق همه ی انسانهاست.

ناسیونالیسم کرد با سیاستهای غلط و نسنجیده ی خود از یک سو، و از سوی دیگر دولتهای سه کشور، دارند آتش جنگ را آماده میکنند. میخواهند اشک خون بردیدگان کودکان و والدین جاری سازند.
نباید برآتش افروزی آنها صحه گذاشت.
ناسیونالیسم تنها به دریای خون راه دارد. دریغا که رهروان آن هیچگاه آگاه بر این درد نبوده اند.