Skip to main content

من نمی دانم آقای صادق زیبا

من نمی دانم آقای صادق زیبا
کانال سیزده

من نمی دانم آقای صادق زیبا کلام چقدر صادق است و آنچه را بر زبان جاری می سازد از صدق دل است یا چیز دیگر. اما تا حدودی موافق نظر ایشان هستم که مسیر درستی در پیش روی معترضان نیست چون به نظر من این اعتراضات سرانجام خوشایندی نخواهدداشت، شکی ندارم چرا که از دو حال خارج نیست:
1 - یا بالاخره سرکوب می شود ( که محتمل تر است، تاکید می‌کنم حتمی نیست محتمل تر است)
2 - یا پیروز می شود.
گزینه نخست اگر سرکوب شود که خب می‌رود زیر خاکستر تا دوباره بابت ماجرای دیگری سرباز کند و دباره روز از نو وروزی از نو، و این روند آنقدر ادامه می‌یابد که یا اعتراضات سروسامانی می گیرند و به نتیجه ای ختم می شوند (حالا یا مثبت یا منفی) یا همچنان اعتراضات به راه خود ادامه می دهند ولی فشل باقی می مانند.
درباره گزینه دوم هم اگر پیروز شود با توجه به اینکه هیچ اپوزیسیون قدرتمندی که محبوبیت عام داشته باشد و تقریبا اکثریت یا

حتی نزدیک به اکثریت قبولش داشته باشند هنوز وجود ندارد بیم هرج و مرج، تشتت آرا به صورت خشونت بار آن، جدایی طلبی برخی اقوام متعصب و حتی فعالیت تکفیری ها و از همه مهمتر طرفداران شکست خورده نظام که مانند مار زخمی به دنبال ضربه زدن خواهند بود.
حتی اگر حکومت جدیدی هم تشکیل شود (که بعید می دانم مورد قبول اکثریت جامعه متنوع و رنگارنگ ایرانی باشد) باز هم با توجه به مشکلات ریشه ای که چند قرن است گرفتار آن هستیم و مردم خسته ورنجیده ای که دنبال گشایش آنی در روزگار خود هستند و خیلی دیگر وعده ها برایشان ارزش و اساسی ندارد و با توجه به وجود شدیدترین تفکرات ایدئولوژیکی تا لیبرال ترین تفکراتی که (آنهم در ایران باز طرفداران تندرویی دارد!) بعید است ما همچنان آب خوش از گلویمان پایین برود.
مدت هاست کشورهای خاورمیانه مدام انقلاب می کنند ولی چیز خاصی نصیبشان نمی‌شود. به نظر من کوچک‌ترین، شاید باید بیشتر اندیشید و راه حل های بهتری یافت، شاید به جای آنکه مدام حاکمان را عوض کنیم، مقدسشان کنیم، بپرستیمشان، فربه‌شان کنیم، بعد تفاله‌شان کنیم و بریزیم دور و عمر و زندگی خود و فرزندانمان را بسوزانیم، خودمان را اصلاح کنیم چه در مقام فکر و چه در مقام عمل و نیز مصلحان و اندیشمندانی -که دنبال اندیشه‌های جاه‌طلبانه و حکومت گری و سهم خواهی نباشند - روی این موضوع تمرکز بیشتر کنند و با شناخت کامل جامعه ایرانی و بدون حب و بغض به اصلاحات ریشه ای و درونی جامعه اقذام کنند.
مسلما با افزایش آگاهی مردم وتبدیل مردم ار موجوداتی منفعل به انسانهایی فعال که هر اقدام حاکمان را زیر ذره‌بین قرار ذاده و مطالبه گری کنند و سرنوشت نه فقط خود و خانواده خود که حتی همسایه دبوار به دیوار تا آن هموطن که در دورافتاده‌ترین نقطه کشور ساکن است برایشان مهم باشد.
البته رسیدن به این مقصود در خاورمیانه به نظر بسیار بسیار بسیار دشوار است و این نفت لعنتی و این منابع غنی ثروت و این تعصبات قومی و نژادی و فرهنگی بیهوده ماجرا را سخت تر می کند اما به طور قطع رسیدن به این مقصود غیر ممکن نیست.
به امید روزهای شیرین