Skip to main content

سالام - نامه آقای مخملباف

سالام - نامه آقای مخملباف
Anonymous
عنوان مقاله:
لطفن کمی منطقی باشید،

سالام - نامه آقای مخملباف رامن هم خوانده ونامه شما رانیز تاهشتاددرصدخواندم،
میشودگفت تمام سیاسیون ایران درطی زندگی افت وخیزهایی داشته اند،دلیل همه این هانیز نبود دموکراسی وتمرین دموکراسی اززمان روی کارآمدن رضا پالانی وبخاطر احترام بنظرشماها رضاپهلوی بتوسط انگلیس بوده است،
اگردموکراسی بود،سیاسیون ایران اطلاعات درست از دنیای سیاست داشتند،این افت وخیزهای زندگی در زندگی سیاسیون به حداقل میرسید.
یعنی باچشم وذهن وفکرباز دنبال سیاست میرفتند،درچهل سال عمرجمهوری اسلامی نیزخیلی ها زندگی خودرا همچون زمان گذشته ازدست داده یا آسیب های زیادی دیده اند،
جناب نوری اعلا شما دربرخوردبا آقای مخلملباف انصاف وصداقت قلم را کنارگذاشته اید،
کدام سیاسی درپس انقلاب چه سیاسی وچه عملی با حکومت همکاری نکرده است؟
همکاری تنهادرجبهه ویا دراعدام شرکت کردن نیست،من نمی دانم واقعا سیاسیونی مثل شما ها چطوردرکشورهای غرب

دموکراتی زندگی کرده ،ولی چشم وگوش خودرا به واقعیت بسته اید؟
حتی اگربه روسیه کمونیست نگاه کنید،عقلای سیاسی بااینکه در
دیکتاتوری پرولتری زندگی کرده وبزرگ شده بودند،دراولین فرصت نام جمهوری فدراتیو رابرکشورنهادند،
شما ها اگرصداقت داشتید وبه دموکراسی معتقدبودید،بازدنبال شاه وشاهبازی نمی رفتید،
باورکنید،ایران همانطورکه ازده سال پیش دراین سایت می نویسم بیش ازسه راه ندارد،
1.همین دیکتاتوری های شاه وشیخی،یا استالینی،حافظ اسدی،صدامی،چاورزی،فیدلی،وغیر،،،
2. جمهوری دموکرات فدرال که همه ملل دریک میدان مساوی باحفظ هویت وعدالت مندانه رقابت مساوی داشته باشند.
3.استقلال ملت ها که شماها عامل اصلی آن می باشید،چون هیچ گونه صداقت پس ازحدودصدسال دیکتاتوری ازخودنشان نمی دهید،
هیچ گونه انعطافی دربرابرملت های تحت ستم نشان نداده وحقی
برای آنها قایل نیستید.