Skip to main content

ولی اتفاقی که افتاد این بود

ولی اتفاقی که افتاد این بود
آشچی
عنوان مقاله:
انتخابات استانبول آغاز یک پایان

ولی اتفاقی که افتاد این بود که نه تنها درسی از اشتباهات پیشین گرفته نشد، بلکه همه چیز به مراتب بدتر، بی برنامه تر و مبتدیانه تر از انتخابات 31 مارس پیش رفت. اولا، آک پارتی موفق نشد رای دهندگان خود را مجاب و قانع کند که چرا انتخابات ملغی شده. یک بار گفتند آرای ما را دزدیده اند، بعد دیدند نمی توانند کسی را متهم کنند چرا که ناظرین صندوق آک پارتی پای صورتجلسه های شمارش رای را امضا کرده بودند، بعد درآمدند که این اکرم امام اوغلو اصالتا یونانی است و یونانیها از اینکه او انتخاب شود خوشحال خواهند شد. فقط موضوع این بود که اصطلاحی که به کار بردند (پونتوس) شامل حال کلیه اهالی ترابوزون (شهر زادگاه امام اوغلو) و منطقه بزرگی از دریای سیاه می شود. با توجه به شمار بالای استانبولیهایی که اصالتا از حاشیه دریای سیاه هستند و نفوذ قابل توجه آنها، رنجاندن آنان برای آک پارتی بسیار گران تمام شد.

. در ادامه، یک مناظره تلویزیونی بین بینالی ییلدریم و امام اوغلو ترتیب داده شد. توضیح اینکه این مناظره اولین مناظره ای بود که نماینده ای از آک پارتی پس از سالیان طولانی در آن شرکت می کرد چرا که تا پیش از این نیازی به چنین چیزی احساس نمی کردند. پیش از مناظره، مجری مربوطه (اسماعیل کوچوک کایا از شبکه تلویزیونی فوکس) با هر دو کاندیدا دیدار کرده و طبق روالی که معمول است، هماهنگیهای لازم را انجام داده بود. یعنی با بینالی ییلدریم تلفنی صحبت کرده بود و با مشاورش حضوری دیدار کرده بود و با امام اوغلو هم حضوری در هتلی در استانبول دیدار کرده بود. ولی، پس از مناظره وقتی همه متوجه شدند که بینالی ییلدریم نتوانسته برتری محسوسی در مناظره بر امام اوغلو پیدا کند، فیلم دیدار اسماعیل کوچوک کایا با امام اوغلو که توسط دوربینهای مدار بسته هتل ضبط شده بود در شبکه های تلویزیونی با آب و تاب فراوان و به شیوه تلویزیون ملی خودمان و مثلا اخبار 20:30 پخش شد و تلاش شد تا چنین ذهنیتی به وجود بیاید که سؤالات مناظره را کوچوک کایا به امام اوغلو رسانده است. خود اردوغان هم وارد گود شد و شروع به افتراپراکنیهای معمولش کرد. این در حالیست که جامعه متروپولی مثل استانبول آن قدرها هم ساده و خام نیست و بلافاصله چنین تحلیل می کند که اگر مقصود رساندن سؤالات به یک طرف باشد، راههای بسیار امن تری از دیدار وسط روز روشن در هتلی در مرکز استانبول (تقسیم) هم وجود دارد (مثلا ایمیل یا ...). پس اگر موضوع چنین نیست، این چه جور مملکتیست که انسانها حتی در هتل هم حریم خصوصی ندارند و عوامل میت (تشکیلات استخبارات ملی) چرا مثل عوامل آک پارتی، مثل مثلا شاخه جوانان حزب عمل می کنند؟ به این ترتیب بخشی از بورژوازی نوکیسه طرفدار آک پارتی مثلا ساکنین باشاک شهیر که نسل جوان آن کم و بیش به مفاهیمی مثل حریم خصوصی اهمیت می دهد از آک پارتی فاصله گرفت.
در ادامه، آک پارتی تلاش کرد تا آرای طرفداران ه.د.پ را جلب کند. به این منظور نامه ای از عبدالله اوجالان توسط یک آکادمیسین که با او دیدار کرده بود به بیرون درز داده شد. خود اردوغان این نامه را در تلویزیون قرائت کرد. در این نامه اوجالان از ه.د.پ خواسته بود که بی طرفی خود را حفظ کند و نقش خود به عنوان راه سوم بین آک پارتی و ج.ه.پ را از دست ندهد. به علاوه، بخش کردی تلویزیون ملی ترکیه مصاحبه ای با عثمان اوجالان، برادر عبدالله اوجالان که خود به اتهام همکاری با پ ک ک تحت تعقیب است ترتیب داد. دولت باغچه لی (دبیر اول حزب ناسیونالیست حرکت ملی و متحد اردوغان) توییت کرد که ه.د.پ باید به حرف اوجالان گوش بکند! ولی اتفاقی که افتاد این بود که بلافاصله هم دبیران اول ه.د.پ، هم صلاح الدین دمیرتاش از زندان به این نامه واکنش نشان دادند و اعلام کردند بر سر موضع خود هستند و همچنان از امام اوغلو حمایت می کنند (قابل توجه کسانی که با تحلیلهای آبدوغ خیاری ادعا می کنند ه.د.پ تحت امر پ ک ک است و از صفر تا صد از قندیل دستور می گیرد). عواقب متوسل شدن به اوجالان برای اتفاق جمهور (آک پارتی و م.ه.پ) بسیار گسترده تمام شد. آنها در تمام طول کمپین انتخاباتی خود تلاش کرده بودند تا امام اوغلو را وابسته به پ.ک.ک نشان دهند و ه.د.پ را شاخه سیاسی پ.ک.ک معرفی کنند. حالا خودشان نامه اوجالان را سر دست می چرخاندند و ه.د.پ را به سبب عدم تبعیت از رهنمودهای نامه شماتت می کردند! این تاکتیکها و کله معلق زدنهای از سر هول و هراس فقط باعث شد تا بخشی از هواداران م.ه.پ نیز شدیدا رنجیده شوند و به این نتیجه برسند که ملیتچی گری م.ه.پ، ناسیونالیسم صادقانه ای نیست. یکی از روزنامه نگارهای ترکیه این بی تاکتیکی را به بازی کودکی تشبیه کرده که وارد کوک پیت هواپیما شده است و بی هدف چراغهای رنگی را فشار میدهد.