Skip to main content

در پاسخ به yenilik که بدون

در پاسخ به yenilik که بدون
Anonymous

در پاسخ به yenilik که بدون داشتن کمترین پیش نیازهای زبان شناسی، واژه های فارسی رو یکسره مصادره کردند، رفت...! باید چند اشتباه اساسی شان را گوشزد کرد: 1 بسیاری از واژه های فارسی که آن ها را ترکی دانسته اید، هم، ریشه آشکار فارسی دارند و هم در متن های کهن فارسی و پهلوی نگاشته شده اند (خوشبختانه اسناد ادبی فارسی راه را بر هرگونه جعل زبانی می بندد): شماری از دستبردهای شما: "خانه" که آشکارا فارسی است و واژه های همریشه آن مانند خاندان، خانواده ... همه فارسی هستند. این واژه در نوشته های پهلوی پیش از اسلام با دیسه ی "خانگ" ثبت شده است. برای افزایش آگاهی تان بگویم که هر واژه ی فارسی که آخر آن "ه" دارد، در زبان پهلوی با حرف "گ" وجود داشته است و نشانه ی آشکار آن نیز اینست که در هنگام افزودن حروف صدادار مانند "ی ناشناس" و یا "ی صفت ساز"، دوباره واک "گ" نمایان می شود. مانند خانگی، بندگی، دیرینگی،

مادینگی،... واژه ی "پایاپای" که دیگر نیازی به توضیح ندارد و معنای لغوی آن چنین است: پا به پا! با این توضیح که واژه ی پا در متون اولیه فارسی، و نیز نوشتار پارسیگ ساسانی به دیسه "پای" و در متن های پهلوی اشکانی به دیسه "پاد" نوشته و ثبت شده اند. واژه چنگال رو نمی دونم چجوری ترکی کردید! چنگال برگرفته از چنگ است و واژه چنگ، هم به تنهایی و هم در ترکیباتی مانند "چنگ و دندان" و ... بارها در شاهنامه و دیگر آثار فارسی اولیه به کار رفته است. (یعنی پیش از ورود عناصر مهاجم ترکی به فلات ایران و چند سده پیش از ثبت و نگاشته شدن اولین واژه های زبان ترکی). بالش هم که فارسی است و بزرگترین نشانه ی آن هم اینست که با "بالشت" برابر است. این دو، دو کاربرد "بن مضارع+ش / بن مضارع+ ِشت" است که از ساختار "بن+ یشن" پهلوی به یادگار مانده و هنوز یکی از ساختارهای زایای زبان فارسی است و نمونه های آن را در واژه های خورش/ خورشت، گوارش، آمرزش، پوزش ... هم می بینیم. تشک هم فارسی است. برای اندک واژه های ترکی که در فارسی امروز تهران به کار می رود هم برابر هایی فارسی زیادی وجود داشته و دارد. کافیست پایتان را از تهران بیرون بگذارید و به شهرهای دیگر بروید. مردم لر هنوز هم به قاشق می گویند "کمچه"، اجاق را می گویند تنور، برای بشقاب هم در زبان فارسی واژه گرده وجود داشته و هنوز هم برخی جاها به کار می رود، همچنین دیس، دری (برای بشقاب بزرگ)، دیگ، تنگیره و پاتیل هم برای قابلمه، دیگر واژه های فارسی هستند که ویژه ی آشپرخانه بوده اند. شما که فکر نمی کنید که مردمی که صاحب شهر و تمدن بوده اند، واژه هایی برای آنچه به کار می بردند نداشته اند! تا مهاجمانی صحرانشین از مغولستان بیایند و آداب شهری گیری را به آن ها بیاموزانند؟!! نهایت حرف شما اینست که شاید ده ها واژه ترکی در فارسی باشد مانند قاچاق، اتو، قاشق و بشقاب... خوب شما با شش هزار واژه فارسی در ترکی استانبولی چه می کنید؟!! شما دیگه چرا؟! گرچه به نظر زبان شناسان وام واژه ها تنها نشان دهنده مبادلات زبانی میان فرهنگ هاست نه چیز دیگر و در همه زبان های جهان وجود دارد....