Skip to main content

پس از مرگ محمد بن عبدالله

پس از مرگ محمد بن عبدالله
سازاخ
عنوان مقاله:
خدای تبارک و تعالی محمد را احضار کرد و پرسید

پس از مرگ محمد بن عبدالله خدای تبارک و تعالی او را احضار کرد و پرسید آیا میل جنسی مرد و میل جنسی زن باهم برابر است یا نیست؟ او پاسخ داد.

برابر است . پرسید آیا همانطور که تو هر شب نیاز به هم بستر شدن داشتی آیا زنان تو هم نیاز داشتند یا نداشتند؟ پاسخ داد بله داشتند . پرسید آیا وقتی شما ۲۳ زن را در اختیار گرفتی و به آنها تاکید کردی حق هم بستر شدن با غیر را ندارند. آیا به آنها ظلم روا داشتی یا نداشتی . پاسخ داد بله ظلم روا داشتم . پرسید چرا شما وقتی یک زن جوان تر و زیبا تر پیدا می‌کردی بقیه زنان را ترک می نمودی آیا این عمل ظلم مضاعف بود یا نبود ؟
محمد پاسخ داد بله ظلم مضاعف بود .
خدا گفت فاصله سنی تو با اکثر زنان چهل سال بود آیا این فاصله به نفع شما بود یا آنها ؟
محمد پاسخ داد به نفع من .
خدا پرسید آیا این فاصله سنی ظلم به آنها بود یا نبود ؟
محمد جواب داد بلی ظلم به آنها بود .
خدا گفت سربازان تو در مصر ماریه قبطیه را از خانواده جدا کرده و از داشتن یک شوهر جوان محروم نموده و نزد تو آوردند . و تو به کرات با او همبستر شدی . آیا به ماریه و سایر زنانت ظلم روا داشتی یا نداشتی؟
محمد پاسخ داد بله ظلم روا داشتم .
خدا گفت یکی از زنان تو صفیه نام دارد که پدر و مادرش یهودی بودند شما به روستای آنها حمله کردید و همه مردان را کشتید از جمله پدر و برادر صفیه را نیز کشتید و شما همان شب در حالی که صفیه برای پدر و برادرش گریه میکرد او را به خیمه بردی و با او هم بستر شدی آیا این عمل تو ظلم اکبر بود یا نبود ؟
او پاسخ داد بله ظلم اکبر بود .
خدا پرسید آیا یک خدای عادل شخص ظالمی را به پیامبری برمیگزیند؟
محمد پاسخ داد نه بر نمیگزیند.
خدا پرسید چرا ادعای پیامبری کردی ؟
او گفت ببخشید من گول سلمان فارسی را خوردم .