Skip to main content

دوستان گرامی، برای کسی که خشک

دوستان گرامی، برای کسی که خشک
تبریزی

دوستان گرامی، برای کسی که خشک مغز است و دچار بیماری یکدندگی و لجاجت

است و می گوید که ماست سیاه است اگر ما صد بار نیز ماست را روی میزی ریخته و آن را روی میز بمالیم و نشان بدهیم که ماست سپید است و سیاه نیست او چه خواهد کرد؟ آیا سخن ما را خواهد پذیرفت؟ نه! چنین کسی هم مانند گذشته سخنان تکراریش را درباره سیاه بودن ماست خواهد گفت و هم درباره سیاه بودن ماست فلسفه بافی خواهد کرد! از این روی از دیرباز گفته اند که نرود میخ آهنین در سنگ!

آقای یکدنده که دچار بیماری لجاجت است می گوید: (..... مگر قرار نبود کمونیسم یک جامعه بی طبقه برقرار سازد؟ در دنیای کمونیسم سوپ تهیدستان دیگر چه مغلطه ای است؟ .....) پس از آن که من بارها و بارها در همین تارنمای ایران گلوبال گفته ام که در شوروی رژیمی کمونیستی بر سر کار نبود و آن چه که همگان در شوروی دیدند سرمایه داری دولتی بود باز هم آقای خشک مغز درباره شوروی روضه خوانی و نوحه خوانی می کند!

آقای لاروس یا لاچین! من مانند برخی از توده ای ها شوروی پرست نیستم و وکیل مدافع شوروی هم نیستم پس این سخنان تکراری را برای شونصدمین بار چرا می نویسید؟ من چه کار کنم که در شوروی چه شد و چه نشد و شما چرا هر بار که سخن از روسستان یا کمونیسم می رود درباره شوروی مرثیه می خوانید؟ کی من گفته ام که خواستار برپائی رژیم شوروی در ایران و یا هر جای جهان هستم؟

دوست داشتن و یا بهره برداری از سرودهای روسی، خوراک های روسی و هر چیزی که با روسستان در پیوند است برابر با هواداری از رژیم شوروی پیشین نیست، خوردن سوپ های روسی برابر با هواداری از شوروی نیست، شنیدن سرودهائی که به زبان روسی هستند نیز برابر با هواداری از رژیم شوروی پیشین نیست! اگر کسی بگوید که خوردن سوپ های روسی با فلفل سرخ برای درمان سرفه خشک سودمند است کار چنین کسی برابر با هواداری از شوروی نیست و یا اگر کسی به آهنگ های روسی و سرودهای روسی مانند کاتیوشا، ژوراولی، نادژدا، شب های مسکو، یک میلیون گل رز سرخ و ..... گوش دهد کار چنین کسی برابر با هواداری از رژیم شوروی پیشین نیست!