Skip to main content

سوسیالیسم عمومی سازی نهادهای

سوسیالیسم عمومی سازی نهادهای
تبریزی

سوسیالیسم عمومی سازی نهادهای اقتصادی است و رفتن جهان و جهانیان به

سوی عمومی سازی نهادهای اقتصادی در سرتاسر جهان بی چون و چراست و در سایه عمومی سازی (سوسیالیسم) همه انسان ها به بهره برداری مشترک و برابر از دارائی های جهان (کمونیسم) خواهند رسید و در فرجام تاریخ تنها یک کشور در جهان برجا خواهد ماند به نام کره زمین که به این پدیده تک میهنی (انترناسیونالیسم) گفته می شود.

رفتن بی چون و چرای جهان و جهانیان به سوی سوسیالیسم، کمونیسم و انترناسیونالیسم همان چیزی است که کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی آن را جبر تاریخ (Determinism) می نامد و هر کس در برابر این روند بایستد در میان چرخدنده های حرکت تاریخ خرد و نابود خواهد شد!

آیا سوسیالیسم و کمونیسم و انترناسیونالیسم با دموکراسی، حقوق بشر، آزادی های فردی ناسازگارند؟ روشن است که نه! در سایه عمومی سازی نهادهای اقتصادی و بهره برداری مشترک و برابر انسان ها از دارائی ها و تک میهنی دموکراسی نه تنها از میان نخواهد رفت بلکه در همه جهان نهادینه خواهد شد و حقوق بشر و آزادی های فردی نیز در این روند در همه جهان گسترانیده خواهند شد.

در ایران نیز تنها آلترناتیو کارآمدی که پس از درهم کوبیده شدن رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه و پرتاب لاشه پلشت آن به زباله دان تاریخ می تواند ایران و ایرانی را از هزاران تیره روزی برهاند برپائی یک رژیم کمونیستی است.

اما بدبختی و دردسر کجاست؟ بدبختی و دردسر آنجاست که در ایران کنونی حتی یک سازمان سیاسی پرتوان چپ که ایران را سوسیالیزه کرده و به سوی کمونیسم پیش ببرد را نمی توان یافت! گروه های سیاسی ایرانی که خود را چپ می نامند یا پیرو مارکسیسم کهن و کلاسیک هستند که ناکارآمدی مارکسیسم کهن و کلاسیک را همگان در شوروی دیدند! و یا راه رویزیونیسم را در پیش گرفته اند! (مانند حزب چپ بدنام کن ایران - فدا کنندگان خلق!!!) از اینها گذشته ما ناسیونالیست های چپ نما را هم داریم که با آن که هیتلرنامه های نژادپرستانه می نویسند برای مردم فریبی ادای سوسیالیست ها و کمونیست ها را هم درمی آورند! (به لینک زیر نگاه کنید)

http://iranglobal.info/node/51666

و پس از همه اینها ما چپ های التقاطی را هم داریم که در برابر هواداران سرمایه داری و بورژوازی و ناسیونالیست های راست گرای نژادپرست یکی به نعل می زنند و یکی به میخ!

از این روی چپ های ایرانی پس از بریدن امیدشان از رویزیونیست هائی مانند حزب چپ بدنام کن ایران – فدا کنندگان خلق و پس از بریدن امیدشان از چپ های خشک اندیشی که در مارکسیسم کهن و کلاسیک درجا می زنند و پس از شناسائی ناسیونالیست های چپ نما و چپ های التقاطی باید نخست چهارچوب ایدئولوژیکشان را برپایه نئوکمونیسم روشن کنند و سپس خود را سازماندهی کرده و در راه سوسیالیزه کردن ایران و برپائی رژیمی کمونیستی در ایران بکوشند.