Skip to main content

یک مغول زرد پوست چشم بادومی

یک مغول زرد پوست چشم بادومی
Anonymous

یک مغول زرد پوست چشم بادومی انچنان بخوردن پوخ کولی ها و هندی ها عادت کرده،

گویا شیفته کلمه مدفوع است و یک لحظه دست از سرشان بر نمیدارد که گویا در رزق روزی اش از ....... هندی ها و کولی ها قرار داده شده است لحظه ای کولی و هندی از دهانش نمی افتد.
فضله مغولی ازبکی زاده ای گویا مذاقش از سر و کار با فضولات هندی ها ، سرمست میشود،
شب روز مشغول توهین به هندی ها است است، گویا همانند سوسک از فضولات زایدشان لذت می برد.
مغولزاده ای که تاامروز در ایلات متعدد مشغول گوسفند چرانی است و حتی نمیداند توالت چیست و چگونه از ان استفاده میکنند و تنش یک سال به یک سال اب نمیبیند و نسلها بعنوان نوکر و وحشی وشغول اشغال و غارت سرزمین های دیگر ملل بوده
گوئی نمیداند حتی برایب فحش دادن هم مشغول استفاده از سایت و زبان بقیه هست و با کمال پرویی عقده های دیرینه شان سر باز کرده برای انتقام جوئی از کسانی که از خوداش بهتر میبیند دچار حقارت شده ، با فضولات آنان سرگرم شده اند،
تا به زعم خود قدری از عقده های سرکوفت شده شان فرو کش نماید. گویا نداشتن سایت به زبان مادرای اش هم وباعث نمیشود ذرده ای احساس غریب بودن و اضافه و بودن بکند
مغول تبار قارایچی از نوع علی ترک اوغلی اویرنسی و دهها نام دیگر
که نسل اندر نسل بکار تکدی، رمالی، فالگیری و رقصاندن مارگوسفند چرونی و ولگردی و بیسرزمینی و خانه به دوشی مشغول بوده و هست مشغول بودند، اینک از مهمان نوازی مردم فلات ایران سو استفاده کرده خود را صاحب سرزمین تلقی میکند،
در صورتیکه بخوبی میداند که به عنوان دوره گرد گوسفند چرون بز چرون ولگرد کوچنشین بیسرزمین گشنه لخت و اواره راهی ایران گشته با نسل کشی دزدی غارتگری مفتخوری اشغالگری در سرزمینهای کوردستان پناه داده شده اند.
مردمان ایران باید دسته جمعی با یک فکر اساسی ریشه این علفهای هرز را از منطقه دفع نمایند، و به کویر گوبی و بیابان تکلمه مکان و پشت کوههای تیانشان برگردانند