ســـلام دوســـلار

به هلاکت رسیدند. سوال اینجاست که چرا در این جنگ این همه انسان ها به هلاکت رسیدند؟ آیا واقعآ ارتش آلمان هیتلری این همه قدرت داشت که این کشور را تقریبآ با خاک یکسان بکند و یا اینکه اشتباهات ( غلط و بی لیاقتی استالین ) بود که این همه آدم کشته شدند.
اگر بیاد داشته باشید موقعی که آلمان به لهستان از غرب حمله کرد , بلافاصله شوروی هم از شرق وارد لهستان شد و قرداد مشهور ( عدم مخاصمت ) بین شوروی و آلمان به امضاء رسید. قبلآ در نبرد مفتضحانه شوروی با فنلاند که با تقریبآ با شکست شوروی مواجه بود, شوروی ها با دادن جداکثر ترین تلفات در این جنگ پیروز شدند. در این این جنگ مفتضحانه, هیتلر فهمید که ارتش سرخ نه آمادگی جنگ و نه سلاح های نظامی پیشرفته دارد که در جنگ دیگری شرکت بکند. با پیروزی های برق آسای هیتلر در اروپا , به این دلیل که آلمانی ها برای زندگی به فضا احتیاج Lebensraum دارند به شوروی حمله کرد. بی لیاقتی و نداشین استعدار رهبری استالین , چندین سال قبل از حمله آلمان به شوروی بطور آشکار معلوم بود. دهه های 1930, سالهای است که منتقدین استالین یا اعدام میشوند و یا به سیبری تعبید می شوند. هرچند که در این سالها ارتش سرخ از نظر افراد و پرسنل بزرگ شده بود ولی از برکت دیکتاتوری استالین بیش از 90 % افسران, فرمانده هان و درجه داران ارشد ارتش سرخ یا از کار به کنار گذاشته شده بودند و یا در زندان ها بسر میبردند. یکی از مشهورترین ژنرال های که در فتح استالینگراد نقش اساسی را بازی کرد « کنستانتین روکوسوفسکی » بود که به جرم کذائی جاسوسی از طرف استالین در زندان بسر میبرد و دو بار به خوخه اعدام رفت تا به جرمش اعتراف بکند که هیچ وقت این کار را نکرد و بواسطه گی « ژنرال ژوکوف » به ارتش باز گشت تا علمیآت نظامی را در محاصره استالینگراد رهبری بکند.. ارتشی که فرمانده رهبر ی با استعدادی نداشته باشد به درد هیچ عملیّات نظامی نمی خورد و روحیه سربازان به حد اقل میرسد. رهبر بودن و رهبری کردن دو موضوع کاملآ متفاوت است. مثال عینی همین آقای دونالد ترامپ هست که در این تاریخ از زمان, رئیس جمهور امریکاست ولی نمی تواند رهبری نیروی جلوگیری از ویروس کرونا را بکند چون در توانش نیست. رهبری کردن کار هر کسی و رهبری نیست , استعداد مخصوصی میطلبد. این موضوع در حیواناتی که دسته جمعی زندگی میکنند کاملآ اشکار است. قبل از حمله ارتش آلمان به شوروی , تمام جاسوس های شوروی به استالین خبر می دادند که آلمان در حال آمادگی برای حمله به شوروی است ولی ایشان تمام اخطار ها را نادیده میگرفت. حتی وینیستون چرچیل هم گزارش حمله آلمان را به استالین رساند ولی نه تنها هیچ کاری نکرد بلکه درست تا قبل از این حمله, آقای استالین به خاطر اینکه هیتلر را راضی نگه بدارد قطار های که شامل سنگ های مواد آهنی بودند را را به آلمان صادر میکرد.ولی موقعی که ارتش آلمان وارد خاک شوروی شد و در عرض چند ساعت اول بخش بزرگ ارتش سرخ را نابود کرد , این مرد به اصطلاح (( آهنین یعنی استالین )) به یکی از ویلا های خارج از مسکو فرار کرد و تقریبآ به مدت 10 روز تب و لرز و تشنج عصاب داشت که بوسیله اعضای پولیت بورو به کرملین برگشت و تدارک دفاع از از سرزمین مادری شروع شد. در این جنگ است که ما میبینیم که کلیسا ها دوباره باز میشوند و دوباره دین و مذهب ( افیون پرولتاریا ) میشود. و خنده دار تر از این, شعار های مانند (( سرباز های شوروی برای سرزمین مادری می جنگند نه بخاطر سوسیالیزم )) راهی میدان نبرد می کنند. یکی از دلایل بزرگ که ارتش آلمان در استالینگراد برای اولین بار شکست میخورد وجود ( آزربایجان و منابع طبیعی زیر زمینی ) این منطقه است که برای هر آزربایجانی یک افتخار بزرگی است. همانطور که میدانید ارتش شمالی آلمان 15 کیلومتر نرسیده به مسکو بخاطر برف و سرما از حرکت باز ایستاد. هیتلر ستاد مشهور 6 که بعد از فتح پاریس در خیابان های شانزه لیزه پاریس رژه رفت را
که ارتش مرکزی را تشکیل میداد قبل از اینکه بطرف استالینگراد بفرستد , به دو قسمت تقسیم کرد.یک قسمت بطرف استالین گراد به رهبری فدریش پائو لوس و یک قسمت برای دست یابی به سوخت و منابع نفتی به طرف آزربایجان. این تقسم قوا باعث شد قدرت تاثیر گذار ارتش المانی به 50 درصد برسد. استالین در شکست های اول این جنگ یاد گرفت که تصمیم گیری ها بزرگ نظامی را بایستی به عهده فرمانده هان نظامی بگذارد . ژنرال ژوکوف و سایر ژنرال های ارتش سرخ , به نحوه حمله برق اسای آلمانی ها بعد از ...ادامه