Skip to main content

مشکل این دوستان اینست که

مشکل این دوستان اینست که
Anonymous
عنوان مقاله:
پیامدها و تاثیرات سخنان اردشیر زاهدی

مشکل این دوستان اینست که توجهی به جنبه ناسیونالیستی مصاحبه ندارند و این حقیقت که جمهوری اسلامی شکلی از ناسیونالیسم ایرانی است و مصاحیه کننده از دید خودش دو نمونه از ناسیونالیست های ایرانی را دعوت به

مشکل این دوستان اینست که توجهی به جنبه ناسیونالیستی مصاحبه ندارند و این حقیقت که جمهوری اسلامی شکلی از ناسیونالیسم ایرانی است و مصاحیه کننده از دید خودش دو نمونه از ناسیونالیست های ایرانی را دعوت به مصاحبه کرده است: اردشیر زاهذی و امیر صوفی نیا. من سی سال پیش در نوشته ای بنام "ملیت گرایی (ناسیونالیسم) یا مردم سالاری (دمکراسی): مسئله اینست" این را توضیح داده ام که ناسیونالیسم ایرانی تاکنون به دو شکل شاهنشاهی مشروطه و جمهوری اسلامی بر محمل طبات خاص از قوه به فعل درآمده و باصطلاح بمنصه ظهور رسیده ست شکل روشنفکرانه ای هم از ناسیونالیسم ایرانی وجود دارد که دولت مصدق نمونه آن بود و خوش درخشید ولی چراکه محمل طبقاتی خود را نداشت و با تکیه بر کاشانی سرپا بود زمانی هم که کاشانی عقب کشید سرنگون گردید. این ناسیونالیسم روششنفکرانه هنوز وجود دارد ولی بدلیل نداشتن حمایت طبقاتی مشخص یک روز پای منبر ملایان است و روز دیگر در کنار تخت رضا پهلوی بزانو نشسته است. همانجا توضیح داده بودم که کوبیدن اپوزیسیون برطبل ناسیونالیسم ایرانی، ناسیونالیسم های دیگری را در واکنش به آن پدید خواهد آورد و امروز میبینیم که چنین شده و ناسیونالیسم های ترک و کرد و عرب و بلوچ ملیت گرائی ایرانی را بچالش میخوانند. از طرف دیگر جمهوری ایرانی بزرگترین قدرت منطفه است بی آنکه مثل حکومت ضعودی تکیه متقیم به هیچ نیروی خارجی داشته باشد که این خود بهانه ای شده اشست برای برخی روشنفکران که زبان به ستایش"عمق استراتژیک سیاست خارجی جمهوری اسلامی " بگشایند و آنرا به حملات خشایارشاه تشبیه کنند. حال آنکه جمهوری اسلامی با قدرتی که درمنطقه دارد میتواند به تخفیف تضادهای منطقه کمک کند و در جهت آرامش منطقه و رفاه مردم قدم بردارد ولی بخاطر توسعه طلبی خود با نشر ایدئولوژی شیعه، برتضاد شیعه و سنی می افزاید و کاری به عواقب آن ندارد. من با وجود نفرتی که به کشت وکشتار انسان ها دارم این را پنهان نمی کنم که از قتل قاسم سلیمانی خوشحال شدم چراکه او یکی از عمله ظلم رژیم اسلامی در منطقه بود و روز و شب کاری جز افکندن آتش نفاق در منطقه و سلب آسایش از مردم نبود. او دائم از چنگ در منطقه میگفت و از شهیدان تعریف و تمجید میکرد و تعجب آور نبود که در همان چنگ بقتل رسید. به آخرین نطق وی توجه کنید که با حالتی مجذوب و مالیخولیائی از شهید میگوید که در خون خود با ضرب آهنگ قلبش میرقصد و در همین صحبتش آمریکا را شخصا بجنگ می طلبد. گفتم وحشت، وحشت آمد. بهرحال یک نفر از شمار آدمکشان کم شد و دست جمهوری اسلامی از منطقه تا حدود زیادی کوتاه گردید.
نوشته مرا میتوانید در لینک زیر بخوانید:
http://www.hamraahaan.co.uk/Comp04.htm