در کامنت های پیش اندازه فهم

در اروپا را بشنوید
سفرهای سه‌گانه ناصرالدین شاه به اروپا در سال ۱۲۹۰ ه. ق (۱۸۷۳م) با همراهی حاجی میرزا حسین خان سپهسالار، وزیر علوم و فواید عامه، سفیر ایران در پترزبورگ، چند تن از شاهزادگان، دکتر تولوزان، طبیب فرانسوی و عکاس‌باشی و... آغاز شد
اگر چه سپهسالار بیچاره که دوسال بیشتر دوام نیاورد میخواست این جانور قاجار زاده قشقایی اوغلو را مثلا با فرهنگ اروپا اشنا کند اما شنیدن حکایات این سفر جالب خواهد بود
اگر کتاب تاریخ اجتماعی واداری قاجاریه نوشته عبدالله مستوفی و کتاب سردنیس رایت؛ «ایرانیان در میان انگلیسی‌ها و انگلیسی‌ها در میان ایرانیان» را که بخوانید آگاه می‌شوید. که ناصر گدا در اتریش بنا به دعوت پادشاه اتریش در مجلس رقص گروه رقص بالرین اتریش شرکت میکند شب در محل اقامت فکر بکری را که به کله تورکی حلول فرموده بود را با سپهسالار در میان میگذارد
ناصرالدین خان در امری ملوکانه خواهان مسلمان کردن و صیغه شدن و آمدن چند زن زیبای بالرین (رقاصه) اتریشی بهدربار اش شد
سپهسالار بیچاره شب تا صبح با التماس و خواهش از این یارو خواهش میکرد که از این خواسته منصرف بشود یا دست اخر این کار را کسی دیگر به انجام برساند
البته اما به هدف خود نرسید و بالرینی پیدا نشد به ایران بیاید و افتخار همسری خان ترکان را بیابد! در سفر بعد دستور داد به تعداد زنان حرمش، شلیته یعنی دامن سفید رقص کوتاه و شلوار چسبان سفید رقص خریداری کنند و خوداش مشغول اموزش بشود
این است حال و روز بوزینه ای که 50 سال بر ایران و ایرانی حکومت کرد و عده ای احمق فکر میکنند که اگر امثال امیر کبیر و سپاهسالار زنده میماندند (حالا مگر به دست کی کشته شدند) پرشای قدیم و ایران کنونی چیزی جز این میبود غافل از اینکه تا این شجره خبیصه برقرار باشد ایران و ایرزانی رنگ سعادت نخواهد دید