Skip to main content

محضر ده نام 100 پدر

محضر ده نام 100 پدر
Anonymous

محضر ده نام 100 پدر
دراز گوشی و جفتک پرانی به بهانه مغول و تونگوزیت
ماهیت مغول و چشم بادامی را درون سوراخ و ته چاه استتار کرده است
که که پدر در پدر قاطرچی و چوپون و گوسفند چرون بوده است

و در سایه گوسفند چرونی و بوی گند در دهها قبیله ولگرد اصل و اصالت خوداش را از یاد برده است
زمین های کورد و فارس و تالش و تات و ارمنی را اشغال کرده است
از طبع مزاج گندیده اش دائم مقعد کولیان را بو میکشدذ تا روزی و رزق روزانه اش را به دهان اش و برگ عیش پدراش را به گورش بفرستند
درتز گوش جفتک پران پیر پشت ریش که نسل اندر نسل چوپان بوگندو و رقاص میدان های شهر و روستای ایران بوده است
با بوی سر گند بدن و ایلت ی و بابانی بودن قرن ها است موضوع جوک ایران و ایرانی بوده است
برای به دست اوردن لقمه ای نان غیر از پشکل و پشم گوسفند دزدی میکرده است
کسی که تبار اندر تبارش در ایلات متعدد به گوسفند چرونی بطالت عمر مشغول بوده نه میفهمد حمام چیست و نه چاله ای برای تخلی خوداش دارد و نه بعد از ان هرگز خوداش را شسته
به دزدی و چوپونی در بیابان و زیر پلاس سرگردان از کویر گوبی تا بیابان تکله مکان
زوزگاراش تنها به عطالت سپری شده است،
در عمرش حتا یک بار نیز کلمه مالکیت را نفهمیده که در جایی که نه به زبان اش است و نه
به نام اش اضافی است
نمیداند اگر لطف کرده در فضایی دموکرات راهش دادند نباید اینجا را هم به گند بکشد
و احترام به زبان و فرهنگ دیگران، بگوشش نخورده است
اکمنون این صحرانشینان بی اصل و نسب و ولگرد برادران اصیل خودشان را از یاد برده اند که در دهها ایل ولگرد با بوی گند سر و بدن نشسته و ژولیده مشغول کوچنشینی هستند حالا برای خوداش ادعای سند و از ان بالاتر منطقه و کشور میکند
گویا تو گفتی دزدی با گوشتو پوست پر از چرک اش امیخته شده
به جای احترام به مردم بومی که این بیسرو پایان گند زده را حقوق شهروندی دادند
با زور هم که شده کمی اداب تمدن اموختند از گند و کثافت پاک کردند و و یاد دادند که غیر از چوپونی و گوسفند چرونی کار های دیگری هم میتوان در دنیا انجام داد
بجای سر فرود آوردن در مقابل عظمت عظمت ارباب و اموزگار اش که از صحرا نجات اش داده
و شرمنده بودن از خان هایی که چون سگ هار چشم ها از مردم بومی این سرزمین بیرون اورده و شهرها نابود کرده و کله مناره ها ساختند
که البته نه تنها در برابر روس و انگلیس ناموس و خاک اجدادی را واگذار کرده بلکه امیختن و فامیل شدن با سربازان روس را مایه افتخار دانسته اف و اوا به انتهای نامشان از پدران روسشان اضافه شده
اکنون این مغول کم شعور ولگرد بوچاقچی زاده قرخلو اوغلوی ولگرد
مثل اجداد اش به رسم ولگردی و چوپانی
خود را صاحبسرزمین های دیگران که اشغال کرده دانسته و مردم اش را نسل کشی کرده ، چیزی هم از مردم طلبکارند.
اینان که قصد دارند با سماجت و گستاخی
رسم ولگردی با ماتحت نشسته و چوپونی با بوی پشکل تازه زیر خیمه
به بقیه مردمان ایران و جامعه ایران تعمیم دهند،
لازم است به این قشقایی زادگان بایات اوغلوی افشار زاده گستاخ و اشغالگر و دزد یاداوری شود
گوبی مرکز مغولتبارست و بس
زآنجا برون آیدش کار و کس
چنین قوم ولگرد و گوسفند چران
مکانی ندارند به هر سو روان
چوپونی و دزدی شود مفتخر
بکردند ذاتش پلیدش بدان اشکار
بدزدی و غارت و به کشتار و زور
چنانست چوپان دزد پررو شرور
اداب بشر را نداد چیست
ز اخلاق و شرم گویا تهیست
اگر چه ولگرد و چوپون قشقا تبار
کندادعا برخاکدیگران و بر هر دیار
بخنددبراین مدعاچون جهان
کجاصاحب خاک اند گوسفند چران
ز قشقا و بوچاقچی و قرخلوی ایل او
نشان اش دهند نشان پدر را به او
که ای چوپان زاده ولگرد ماتحت نشور
کجا داند مغول ادمی و. شعور
گرت عشایر بود اصل و نسب
نباید تو را ادعای گزاف سند
دمی ز جفتک پرانی و و عنتری
کم اشوب و بیاموز اداب بهی
اگر تن را به صابون دهی و حمام
حتی اگر از گدایی بر در خاص و عام
نسازندت تورا جوک مردم پسند
چنین است اداب شهری پسند
ز ایل و چوپون بباید بردید
رسم پدر ماتحت نشسته را نباید گزید
گرت تورک باشد پدر را نصب
بباید پسر گویدش ای چوپون پدر
با دو گوسفند و 4 پشکل و یک پلاس
کجا خواسته این ادعا بر خواص
تورا که بوی عرق و پشکل به هم
ز ولگردی و گله و ایل و چرک است لاجرم
این ادعا بر کدامین ستون خاسته
که ماتحت نشسته ات بدان اثر اراسته
تو را ادعا بر سومر و بابل ای الاغ
بخنداند جمله ادم را ز کمی شعور و بلاغ
گرت پدر بر پدر همی تورک بود
تو را ادعای پدر بر اجنبی را چراست
از ولگردی و چوپانی دمی بیاسای
از دیگران رسم و راه زندگی افزای
تقدیم به مغول