Skip to main content

سالام اليكيم

سالام اليكيم
Anonymous

سالام اليكيم
https://t.me/sarrizat/11039
از تلاش‌های بیهوده‌ی پان‌ایرانیست‌ها

قسمت دوم

مئشه باشلی

@meshebashli

در قسمت قبل آوردیم که پان‌ایرانیست‌ها برای ادای دین به رضا شاه در تلاشند چهره‌ی وی را بازسازی کنند تا مترقی و مردمی جلوه دهند. آنها بدین منظور از شیوه‌های گوناگونی استفاده می‌کنند که در نوشته‌ی قبلی به یک مورد اشاره شد و آن مقایسه و اشاره به نکات اشتراک وی با آتاتورک است.

پان‌ایرانیست‌ها در این راستا خود را به آب و آتش می‌زنند و حتی تا آنجا پیش می‌روند که واقعیت‌های مسلم تحولات سیاسی اجتماعی معاصر را هم به دلخواه تغییر داده و تفسیر به رأی می‌کنند! به عنوان نمونه، با تفسیر واژگونه از جنبش مشروطه‌خواهی آن را با رنگ و لعاب ناسیونالیسم رومانتیک رنگ‌آمیزی می‌کنند تا بلکه یک دهم گرم هم که شده وجهه‌ی مردمی رضا شاه را بیشتر کنند.

اما برای اطلاع و آشنایی با هر جنبش و انقلابی بهترین راه آن است که آماج‌های آن جنبش و انقلاب را مورد توجه و بررسی قرار دهیم.

اگر اولین گام جنبش مشروطه‌خواهی را بست‌نشینی شاه‌عبدالعظیم محسوب کنیم که هست، خواست‌های آنان بدین قرار بود:

«۱. نبودن عسگر گاریچی در راه قم
۲.باز گردانیدن حاجی میرزا محمدرضا از رفسنجان به کرمان
۳. بازگردانیدن تولیت مدرسه‌ی خان مروی به حاجی شیخ مرتضی
۴. تأسیس بنیاد عدالت‌خانه در همه جای ایران
۵. روان گردانیدن قانون اسلام به همگی مردم کشور
۶. برداشتن مسیو نوز از سر گمرک و مالیه
۷. برداشتن علاءالدوله از حکمرانی تهران
۸. کم نکردن تومانی ده شاهی از مواجب و مستمری.»
(کسروی، ۱۳۹۰،ص۷۸)

درخواست‌های بست‌نشینان سفارت انگلیس هم که توسط شارژ دافل انگلیسی به حضور شاه رسید عبارت بودند از: "

«۱. بازگشت علمای اعلام
۲. عزل شاهزاده اتابک
۳. افتتاح دارالشوری
۴. قصاص قاتلین شهدای وطن
۵. عودت مطرودین (رشدیه و دیگران).»
(همان ، ص ۱۲۳)

چنانکه از لیست درخواست‌ها پیداست ردپایی از ناسیونالیسم آخوندوف که در زمان حکومت رضا شاه ایدئولوژی رسمی دولت شد، یعنی باستانگرایی، اسلام و عرب‌ستیزی و تورک‌ستیزی به چشم نمی‌خورد.

بعد از کشمکش‌های زیاد بین حکومت و مشروطه‌خواهان، عاقبت مظفرالدین شاه فرمان تشکیل دارالشوریٰ و تدوین قانون اساسی را امضاء و صادر کرد. بعد از این مرحله هم ، آنچه به صورت برجسته نمایان است، کشمکش و اختلاف بین مشروطه‌ی مشروعه‌خواهان و مشروطه‌خواهان بود.

اما در چرایی تلاش پان‌ایرانیست‌ها مبنی بر تفسیر ناسیونالیستی بودن جنبش مشروطه‌خواهی چه می‌توان گفت؟

چنانکه واضح و مبرهن است رضا شاه بعد از به قدرت رسیدن بساط مشروطیت را جمع کرد. به عبارت دیگر، در مشروطیت و مشروطه‌خواهی را تخته کرد و حکومت استبدادی لجام گسیخته بر قرار نمود. بنابراین همه‌ی خون‌های ریخته شده به هدر رفت و آن‌همه تلاش و صرف هزینه هیچگونه دستاوردی در پی نیاورد.

این‌جاست که پان‌ایرانیست‌ها برای تبرئه‌ی رضا شاه جنبش مشروطه‌خواهی را واژگونه تفسیر می‌کنند تا وی را نه در هم کوبنده‌ی آن بلکه ادامه دهنده‌ی آن جنبش قلمداد کنند.