Skip to main content

هوشنگ هندی تبار،

هوشنگ هندی تبار،
Anonymous

هوشنگ هندی تبار،
که از شکست دولت عثمانی در پایان جنگ اول جهانی، بدست کشورهای جهانخوار امپریالیتسی ابراز خوشحالی میکند، کینه و نفرت و عقده های ضد تورکی خود را آشکارا به نمایش میگذارد، جناب ایشان لازم

است این را نیز بداند، که پروژه فارس سازی ایران با صرف هزینه های میلیارد دولاری پول مفت نفت ملت عرب الاحواز،
شکست خورده است، معنای دیگر آن اینست که؛
ارمنی های مفت خور و گدا صفت، که کاسه گدائی در دست دارند، در آینده ایران حساب دستشان خواهد آمد.

فارس هندی تبار نیز! بهتر است از هم اکنون این را آویزه گوش اش کند، دیگر زور گوئی و تهدید مردم تورک، و سایر خلقهای ایران، بدست حکومتهای دست نشانده شاه و شیخ به پایان خود نزدیک میشود.
آنچه امروز با دخالتهای جنگی رژِیم آخوندی تهران بر مردم خاورمیانه میگذرد، یعنی از بوجود آوردن نیروهای تروریستی حماس گرفته تا حمایت از تروریستهای مشابه آن در خلال جنگ، در عراق، سوریه و لیبی، پانفارسیسم در شکل و شمایل رژیم آخوندی، با سیاست نابخردانه و ضد انسانی خود، میلیاردها دلار ثروت مردم ایران را بر باد داده، کشور را به فلاکت اقتصادی کشانده است.
حمایت از تجاوزات دولت ارمنستان برعلیه کشور آزربایجان شمالی، که کشتار مردم آزربایجان بدست ارامنه را در دستور سیاست خود قرار داده است، نتیجه آن اشغال بخشی از سرزمین آزربایجان شمالی بدست دولت متجاوز ارمنستان است که با این کار
درحقیقت جنایت علیه بشریت، کارنامه سیاه تروریستهای داشناک ـ آسالا را پر کرده است.
البته نباید از نظر دور داشت
که رژیم آخوندی پانفارس با حمایت از تجاوزات دولت ارمنستان با ایجاد کانون های مالی و لشکر کشی، و بی ثباتی در خاورمیانه، همواره ارمنستان را به تجاوز به خاک آزربایجان تشویق و حمایت مالی میکند که این جزئی از سیاست پانفارسیستی رژیم آخوندی و گسترش نفوذ خود در امور داخلی کشورهای منطقه است.
در حقیقت دولت متجاوز ارمنستان با تجاوز نظامی به مناطق توووس آرزبایجان، نشان داد که بعنوان ستون پنجم و ملیجک پوتین و رژیم آخوندی تهران، نه تنها در صحنه بین المللی حیثیتی کسب نکرد، بلکه بنا بر ماهیت جنگ طلبانه اش، انزجار عمومی، خفت و خواری، و تنفر انظهار جهانی را متوجه خود نمود.
با توجه به آرایش نیروهای اپوزیسیون غیر فارس در ایران، اکنون وقت آنست با ایجاد همکاری مشترک و مبارزه علیه رژیم پانفارس تهران تا رسیدن به حقوق ملی مدنی، استرداد حق تعیین سرنوشت، پایه ریزی دمکراسی و حقوق یکسان برای تمامی ملیتهای جغرافیای موسوم به ایران، با اهداف حذف هژمونی هندی تباران فارس، تفاهم و همکاری با یکدیگر را تداوم بخشند،
تا سیستم تمرکز گرائی و هژمونی پانفارسیسم، و استعمار داخلی برای همیشه در جغرافیای موسوم به ایران بر چیده شود.
این پروسه در واقع روند اساسی دیالکتیک تاریخ است که برای پایه ریزی و بر قراری یک سیستم دمکراتیک ضرورت حیاتی دارد.
نتیجه اینکه:
اگر قرار باشد، به بهانه شعار نخ نمای "حفط تمامیت ارضی" مردم ایران دو مرتبه با سیاستهای استعماری هژمونی پانفارسیسم به گاو آهن و خیش بسته شوند، با تداوم سیاست سرکوب، شکنجه و اعدام، زبان و فرهنگشان قدغن، آزادیهای سیاسی، ملی مدنی شان، منکوب شود،
تجزیه جغرافیای موسوم به ایران تنها راه نجات مللیتهای ایران خواهد بود،
تا هر ملتی با رهائی از سیسم سرکوب و تمرکز گرای پانفارسیسم، برای رفاه و آسایش خود، براه صلح و دمکراسی گام نهد.
هوشنگ هندی تبار! میتواند به بیابانهای کویر لوت به دیار نیاکانش بر گردد. تا تمام وقت بکار بز چرانی مشغول شود.