Skip to main content

سالام اليكيم

سالام اليكيم
Anonymous

سالام اليكيم
https://t.me/kitabsesi/3155
طایفه قاراقویونلو

قاراقویونلو یکی از طوایف شعبه لک ( ترکان_لک /ترکان لکستان) "شاهسون بغدادی" است. برای کلمه "قارا" دو معنی در نظر گرفته اند اول به معنی

"قارا" دو معنی در نظر گرفته اند اول به معنی "سیاه" یعنی "دارنده گوسفند سیاه" ، معنی دیگری که بعضی مورخین برای کلمه "قارا" در نظر گرفته اند "بزرگ" است معتقدان این معنی "قاراقویونلو" را به معنی "صاحب احشام زیاد" آورده اند.
مورخین بنام از جمله پرفسور فاروق سومر و مینورسکی معتقدند که "قاراقویونلوها"را با توجه به "رنگ احشامشان" نام گذاری کرده اند. اما بعضی از مورخین معتقدند که نشان پرچم این آنها "گوسفند سیاه" بوده و از همین رو به این نام خوانده شده اند.
بعضی منابع قاراقویونلو را 'بارانی ،بارانلو و بارانلی' هم گفته اند، علت این نامگذاری به روشنی مشخص نیست. ولی در شهر "ماردین" ترکیه به "قوچ"، باران میگویند شاید بخاطر مجسمه "قوچی" که بر "مزار" فوت شدگانشان نصب میکردند به این نام خوانده شده اند.

قاراقویونلو ، سلسله ای "ترک تبار" بود که به مدت 91 سال حکومت کرد این سلسله در سال 1378 درحوالی "دریاچه وان" ترکیه تاسیس شد."تبریز" پایتخت این سلسله بود و در نواحی آذربایجان خوزستان، کرمان و فارس عراق عرب و جمهوی ارمنستان و بخش هایی از ترکیه فعلی نیز صاحب قدرت بودند.
در کتاب ایلها ،چادرنشینان وطوایف عشایر ایران جلد یک ص 63 در مورد تشکیل سلسله قاراقویونلو آمده است:
پس از فوت "امیرتیمور" در سال807ق متصرفات وی بین فرزندانش تقسیم شد. "محمد ابراهیم خواجه" از امرای ترکستان که از سوی امیرتیمور حکمران قسمتی از آذربایجان شده بود سلسله "قاراقویونلو" را تشکیل داد.
اما نخستین فرمانروای "قاراقویونلو" که توانست حکومتی برپا سازد؛ "قارایوسف" پسر "قارامحمد" بود. آخرین امیر این خاندان، "حسنعلی پسر جهانشاه" بود که تنها یک سال حکومت کرد. به این ترتیب با مرگ او، سلسله قراقویونلوها در 874 ق منقرض شد.

"جهانشاه" مشهورترین امیر "قاراقویونلو" است که مردی شاعر و هنردوست نیز به شمار می‏رفته. در زمان جهانشاه، دولت قاراقویونلو به اوج عظمت و وسعت رسید؛ چنان که در 844 ق "گرجیان" را مغلوب کرد و "عراق" را از دست یکی از برادران خود بیرون آورد.
در 850 ق بر عراق عجمیا همان منطقه مرکزی و غربی ایران فعلی ، فارس و کرمان مستولی شد و در 862 ق به عزم تسخیر "هرات" لشکر به آن سمت کشید به طوری که پس از شکست دادن "میرزا علاء الدوله تیموری" بر "هرات" نیز استیلا یافت.
عاقبت چون از طغیان پسرش در "آذربایجان" اطلاع پیدا کرد، با مدعی خویش "میرزا سلطان ابوسعید گورکان" صلح کرد و به این ترتیب "خراسان" را به او واگذاشت در نتیجه خود به "تبریز" بازگشت.
وی آتش فتنه ‏هایی را که در آذربایجان، بغداد و فارس روشن شده بود، خواباند و چند صباحی بر بخش وسیعی از 'ایران و عراق' حکومت کرد به طوری که مناطق تحت قلمرو خود را قرین امنیت و آسایش نمود.
اوضاع برتری "جهانشاه" چنان دوامی نداشت . زیرا مردی قدرتمندتر و تواناتر از او از میان قبیله "آغ قویونلو" به نام "حسن بیگ" برخاست که نظر به وجود کینه دیرینه در بین دو ایل "ترکمان" با وی به جنگ پرداخت. سرانجام چون در سال 872 ق "جهانشاه" به عزم سرکوبی "حسن بیگ" به به "دیار بکیر" رفت، غافلگیر شد و در حین فرار به قتل رسید.

آنطور که مورخ عثمانی "مولانا شکرالله" از زبان "جهانشاه" نقل میکند قاراقویونلو ها از ترکان "اوغوز" و منتسب به یکی از بیست وچهار طایفه آنها بوده ونسب "قارا یوسف" را به واسطه چهل ویکم از اولاد "دنگیز خان" میداند.
از مهمترین قبایل متحد آنها میتوان به ترکان 'سعدلو، بهارلو، دوخارلو، قارامانلو، آلپائوت، جاگیرلو/جاغیرلی، اینانلو، دوگر و...' اشاره کرد.

از آثار دوران فرمانروایی "جهانشاه قاراقویونلو" ، مسجد بسیار زیبایی در "تبریز" به نام مسجد کبود یا "گوی مسجد" است که با وجود صدمه ‏های فراوانی که از زلزله دید، هنوز هم بقایای کاشی کاری و معماری آن از برجسته ‏ترین آثار "ترکی-اسلامی" به شمار می‏رود.