Skip to main content

آقای حسن جداری، روسیه، چین و

آقای حسن جداری، روسیه، چین و
سازاخ
عنوان مقاله:
امپریالیسم بمثابه آخرین مرحله سرمایه داری

آقای حسن جداری، روسیه، چین و همه کمونیستهای جهان عملا دست از یقه امپریالیسم آمریکا برداشته اند، ولی شما مثل اینکه فرمول راحتی پیدا کردید، هر کس دچار یبوست هم که بشود می اندازید گردن امپریالیسم،

عزیز دلم لنین یک آدم حسود پانروسیست بود و چشم دیدن رشد تصاعدی تکنولوژی آمریکا را نداشت، و آن کتاب امپریالیسم به مثابه آخرین مرحله سرمایه داری را نوشت که بدینطریق آمریکا را همانند خمینی استکبار جهانی و لولو جهانی نشان دهد، و همه را از آمریکا متنفر کند، عزیز دلم همین کامنتی که شما همین الان در اینجا نشر دادی مدیون تکنولوژی آمریکاست، همین مواد غذائی که شاید امشب از آلدی خریدی و داری می خوری محصول همین تکنولوژی پیشرفته امپریالیسم است، آدم که نباید اینقدر نمک نشناس باشد، در قحط الرجال جامعه گذشته روشنفکری ایران خیلی دوست داشتند گنده ، گنده حرف بزنند و کلمات دهن پرکنی مثل امپریالیسم ژست روشنفکری بخود بگیرند، کلمه گنده ائی مثل امپریالیسم مثل حیوانات هیولا جثه ائی مثل فیل، زرافه ، کرگدن نهنگ در دهان روشنفکران کور ذهن قبل از سال ۵۷ می چرخید
شما که این همه از لنین تعریف می کنید اگر بدانید لنین در آزربایجان چه جنایاتی مرتکب شده، بعنوان یک ترک از خودتان خجالت می کشید، لنین بعد از سر کار آمدن، نتوانست با آزربایجانی ها کنار بیاید و مقابله کند، افراد غولی مثل ذین العابدین تاغبف بانی سیستم پیشرفه تکنولوژی و نفت جلویش ایستادند، لنین فردی بنام مارکاریان را که ارمنی و ضد ترک بود به عنوان رئیس کا گ ب برای آزربایجان برگزید مارکاریان به محض احراز این سمت در تمام میادین باکو به همراه بلشویکهای ارامنه مسلح ضد ترک، مخالفین ترک را حلق آویز کرد و نزدیک به ده هزار نفر از مخالفین را به جرم داشتن افکار واهی فاناتیک با بستن وزنه به پایشان و بردن آنها به وسط دریای خزر و ریختن آنها به دریا، مخالفین پانروسیسم را در آزربایجان نابود کردند، ( توده ائی ها در آن موقع قهقه زده و به غرق شدن آنها و مرگ آنها مثل گوساله می خندیند ) و استالین بعد از لنین در اولین روز ورودش به باکو ساعت دو شب به نف بوروخلاری (پالایشگاههای نفتی) باکو رفته و سرباز ۱۸ ساله را که خمیازه می کشید، بجرم خواب آلود بودن در سر پست سربازی، با شلیک گلوله بقتل رسانده بود، ( که البته توده ائی های مزدور می گفتند: رفیق وطن را اینگونه قرق می کنند یعنی باید بخاطر نفت مفتی که به روسهای غارتگر ارسال خواهد شد باید اینگونه نگهبانی داد؟) فردای آنروز بخاطر مرگ سرباز ۱۸ ساله در شهر باکو عزای عمومی بود، آری در همان شهر باکو که استالین در دوران تزار محبوس بود، اگر دوستانش نامه بسته شده به سنگ را از بیرون به سلول او پرتاب می کردند، زندانیان دیگر باکو برای حفاظت او با خواندن ترانه پنجره دن داش گلیر آی بری باخ بری باخ حواس نگهبانان را پرت می کردند تا استالین بدون خطر نامه اش را دریافت کند،
آیا این دو خونخوار یعنی لنین و استالین نمک نشناس دشمن قسم خورده آزربایجان معبود تو آزربایجانی است؟ قبله افکار شما را تاریخ هائی که پانروسیستها نوشتند و پان ایرانیستها با دیدگاه پانفارسیستی ترجمه کرده اند بنیان فکری شما را تشکیل داده اند؟ من بجای شما شرم می کنم، کسی که خانواده و ملت خود را دوست نداشته باشد هرگز نمی تواند آدم قابل اطمینانی باشد، و هرگز نمی تواند ادعای انسادوستی و بشر دوستی و عدالت بکند.
بدون دوست داشتن وطن آزربایجان و ملت ترک تمام ادعاهای شما باد هواست