Skip to main content

در کامنت هائی در ایران

در کامنت هائی در ایران
Anonymous
عنوان مقاله:
ا مقایسه مارک با......

در کامنت هائی در ایران گلوبال ، در روز های اخیر برخوردی شده به دو مطلب سیاسی و ادبی, که خواستم نظرم را در این مورد، بیان سازم . مطلب اول مربوط است به مقایسه بین کارل مارکس و دانشمند

شهیر معاصر انگلیسی استیون هاوکینگ . کامنت نویسی برآنست که نبودن خدا را این دانشمند از طریق تحقیقات علمی گویا تر و درست تر از مارکس اثبات کرده است . این نظریه دو خطی از دید من بسیار نا درست و غلط انداز است و خود نوعی از ضدیت با مارکس ومارکسیسم را نشان میدهد. در هر بحثی در زمینه علم و فلسفه ، همواره باید زمان و مکان بروز این یا آن نظریه را در نظر داشت. مارکس در سال 1818 در آلمان متولد شده ، مانیفست حزب کمونیست را در همراهی با انگلس در اواخر سال 1847 و اوایل سال 1848 نوشته و در سال 1883 در 65 سالگی در انگلستات وفات یافته است. مارکس وقتی در جوانی در دانشگاه برلن درس میخواند ، کلیه آثار فلسفی هگل را با دقت مطالعه کرده و چند سال بعد نظریات این فیلسوف معروف آلمانی را که بر پایه ایده آلیسم بود، استادانه نقد کرده است هگل دولت را وسیله ای برای سازش بین طبقات متخاصم اجتماعی میدانست و مارکس جوان بر آن بود که دولت در تمام جوامع طبقاتی وسیله ای در دست طبقه ای برای سرکوب طبقه یا طبقات دیگر می باشد . مارکس همچنان اید ه آلیسم هگل را رد کرده و ماتریالیسم را جانشین آن کرد . مارکس در عین قبول هسته درست دیالکتیک هگل ، آنرا از صورت دیالکتیک ایده آلیستی به دیالکتیک ماتریالیستی مبدل ساخت. مارکس ذز عین حال نخستین دانشمندی بود که تاریخ حیات انسان ها را بر پایه علمی ، قرار داد. مارکس سوسیالیسم تخیلی را به سوسیالیسم علمی متحول ساخت. در زمینه اقتصاد ، مارکس ا رزش اضافی را کشف کرده و استثمار کارگران را توسط بوررژوازی به طور علمی ثابت کرد . در اثر معروف خود ، سرمایه که جلد نخست آن در زمان حیات مارکس انتشار یافت، این کمونیست برجسته ، سیستم سرمایه داری را موشکافانه مورد بررسی قرار داده و با نشان دادن تضاد های ذاتی این نظام اقتصادی، بر سرنگونی نهائی آن انگشت گذاشت . اینجا در این مختصر نمی توان آنطور که شایسته است جوانب مختلف نظریات عامی و انقلابی مارکس را بررسی کرد. . بطور اختصار به این نکته اشاره میکنم که مارکس در زمینه اقتصاد ، فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک، علم تاریخ، سوسیالیسم و علم انقلاب، کشفیات مهمی کرد که گذشت تاریخ، درستی و حقانیت آن ها را به اثبات رسانده است . مارکس را با هیچ دانشمند و متفکری هر چند هم با عظمت باشند ، نمی توان مقایسه کرد. در رابطه با دانش و آگاهی انگلس در زمینه حوانب مختلف علوم متداول در زمان حیا ت مارکس و انگلس ، می توان به دو اپر مهم این مارکسیست کبیر به نام منشا خانوا ده ، مالکیت خصوصی و دولت و دیا لکتیک طبیعت اشاره کرد در مقدمه ای بر این اثر مهم علمی، انگلس به شیواترین وحهی تاریخ رشد علوم طبیعی را به رشته تحریر در آورده است. نکته دومی که در این نوشته بذان اشاره میکنم این است که در بحث و گفتگو در باره ادبیات و زندگی این یا آن شاعر و نویسنده ، همیشه باید شرایط زندگی دورانی که این یا آن شاعر و مورخ و نویسنده در آن زندگی میکرد در نظر گرفته شود. در برخورد به مسائل ادبی و فلسفی هرگز نباید این یا آن تمایل ملی و ناسیونالیستی دخالت کند. در قرون از یاد رفته، اقوام مختلف هر کدام حماسه ها و افسانه های خود را داشته اند . تورات را یهود ها تدوین کردند. یونانی ها ایلیاد و اودیسه را داشتند که حدوذ 3 هزار سال پیش گرد آوری گردیده . اقوام فارسی زبان شاهتامه را دارند که فردوسی آنرا از نثر به صورت شعر در آورد. دده قورد قورد حاوی افسانه های اقوام ترک اوغوز است . قرن ها بعد دانته ایتالیائی کمدی الهی را نوشته و در زبان اسپانیولی دون کیشوت به قلم سروانتس، نگارش یافته است . در مطالعه تمام این حماسه ها و افسانه ها همیشه باید زمان و مکان تحریر اثز اذبی، مورد توجه قرار گیرد . وگرنه لب مطلب اگر مغشوش نگردد ، ناگفته می ماند. بخث مفصل در این مورد را می گذارم به زمان دیگر .