Skip to main content

سالام

سالام
Anonymous
عنوان مقاله:
چندپام

سالام
لیلاجان ،من نوشته ام وشمانفهمدید،
بلی ماباورکن درمنطقه بزرگترین امکانات راداشتیم.
چندین سیاه چادری که کوچنده وکارشان چوپانی وبقول ماکوچئرگی بودند،ودرکوه های البرزغربی زندگی
میکردند،

به آنها گاو وگوسفندواسب به شراکت داده بودیم.
چون آنهاییکه کارشان همچون شما وآقاجمال دامداری بود،برای ما دامداری وچوپانی میکردند،
درخانه هم همیشه علاوه براینکه همیشه تعدادی درمزارع ماکارجمعی میکردند،نوکری داشتیم که کارش نگهداری وتمیزکردن طویله وخرمن کردن وآوردن هیزم ازجنگل بود.
دوم ،آقاجمال بزچران بعلت درک ضعیف همه راتورک اوغلی می بیند،فکرکنم ،اگرسایه دنبال خودش ببیند،یاد من افتاده تندروی میکند.
اورنجی.ناظر.علی.مهران.تهرانلی وهمه راتورک اوغلی می بیند.
سوم ،اقایان تبریزی خیلی زیادشده اند،
آیا بنظرنمی رسد،که بی نام هم زیاداست؟
لیلا وجمال هم فکرکنم درایران زیادهستند.شایدهم ده هزارنفری لیلا وجمال باشند.