Skip to main content

ســـلام دوســلار

ســـلام دوســلار
lachin
عنوان مقاله:
اســــم مـــن مــــارکــــس اســـت ولــــی من مارکسیــــــست نیســـــتم !

ســـلام دوســلار..
آقای حسن جداری..
اگر قرار باشد که من بین حقیقت و محبت یکی را انتخاب بکنم , من مسلمآ حقیقت را انتخاب خواهم کرد. اگر من دست از کمونیست ستیزی بردارم تاریخ هیچ وقت بیش از 80 میلیون

قربانی کمونیسم را از یاد نخواهد برد. من به آرمان های سیاسی و به آزادی های فکری شما احترام میگذارم و میدانم که روزی به آغوش (( آنا یورد سی )) باز خواهید گشت. من هم به آزادی های فکری خودم خیلی احترام میگذارم. بشریّت بیش از حدّ به این کلمه منحوس (( آریائی )) که نه مکان جغرافیائی دارد و نه زمان تاریخی و همچنین به ( دیکتاتوری پرولتاریا ) قربانی داده است. همانطور که اشاره کردید کشور واقعی کمونیستی در جهان وجود ندارد. یعنی از بدو چاپ کتاب مانیفست کمونیست مارکس ( 1848 ) که 172 سال میگذرد هیچ کشوری به کمونیسم واقعی دست نیافته اند. اگر این حقیقت دارد پس علتش چیست؟ علت اصلی را خود مارکس در یک جمله مشهور جواب می دهد.
(( اســــم مـــن مــــارکــــس اســـت ولــــی من مارکسیــــــست نیســـــتم )). یعنی تئوری مارکس و مارکسیسم فقط یک ( فلسفه ) است و یک پدیده « علمی » نیست. هرچند که خیلی ها سعی میکنند به این فلسفه یک بعد علمی بدهند ولی نمی توانند بخاطر اینکه بقول شما در هیچ کشوری کمونیست واقعی برقرار نشده است.. ولی آن چه که حقیقت دارد این است که مارکس بهترین وسیله است برای شناخت بیماری های اجتماعی و اقتصادی ولی نسخه و تجویزی که به این بیماری ها میدهد هیچ وقت کارکن وعملی نبوده و نخواهد بود. بدین جهت ( مارکسیسم ) به عنوان تئوری و فلسفه خواهد ماند تا خیلی از سیتاره قئپ قیزمیزی ها انشاء بنویسند.
آنچه که بشریّت از مارکس و مارکسیسم ( واقعی ) تجربه کرده است , درست مثل ایرانی هاست که از ( اسلام واقعی ) را از جمهوری جهل و جهالت تجربه میکنند.
فرق بین فلسفه و علم در این است که اگر یک تئوری به وسیله علم آزمایش نشده باشد در همان ذات تئوری و فلسفه می ماند و وقتی که یک تئوری به وسیله علم ثابت شد به حقایق علمی تبدیل میشود. بهترین مثال همین (( هیگز بوزون )) بود که دانشمندان فیزیک چندین سال در باره ( تئوری هیگز بوزون ) مقاله های می نوشتند که تبدیل به فلسفه میشد.. سرانجام در چند سال اخیر دانشمندان به وجود این ماده بنیادی با ازمایشات « علمی » پی بردند .
در پایان بایستی اصافه بکنم که من نقطه ای از تاریخ زندگی میکنم که بدون « علم » نه رشدی برایم خواهد ماند و نه پیشرفتی. خوب من چرا به دنبال رویا های خیالی و تئوری های غیر علمی برم؟ بهترین ها را برایتان آرزومندم. چوغ ساغ اول..