Skip to main content

تجزیه و تحلیل یک رفتار

تجزیه و تحلیل یک رفتار
Anonymous

تجزیه و تحلیل یک رفتار.
پاسخ به این سئوال که؛
چرا تبریزی ستاره دار، ماهیت سیاسی خود را پشت چهره های مختلف استتار میکند؟ در واقع
به یک تحلیل روشن نیاز دارد. تبریزی داشناک،که دو روز قبل تحت اسامی

مختلف مشغول فحش های چاله میدانی بود، هر چه دهنش میآمد، نثار مردم تورک میکرد، پس از دریافت جواب مقتضی از کاربران، رفته رفته تبش فرو نشست. حالا مثل بچه آدم، برای انجام وظیفه دوباره با شعار داس و چکش سر خدمتش برگشته است.
البته دوستان این موضوع را بخوبی میدانند، وقتی تبریزی داشناک چند روزی از بخش"صفحه شما" ایرانگلوبال غایب میشود، او جائی نمی رود، بلکه برای سبک کردن آلرژی و عقده های ضد تورکی خود، با نامهای مختلف مشغول سم پاشی و نفرت پراکنی علیه مردم تورک میشود.
بعد از سبک کردن آلرژی و عقده های ضد تورکی اش، وقتی تبش کمی فرو نشست، ذهنش کم کم شروع به کار کردن میکند، البته این پروسه مراحلی دارد، تا بتدریج کاربراتور جوش آمده اش کم کم سرد شود.
اینک که حالش کمی نورمال شده، دوباره با نام تبریزی، عقده و کینه های داشناکسیون خود را اینبار، در شکل و شمایل تبریزی ستاره دار استالینی نسبت به مردم تورک، عرضه میکند.
دیروز یکی از پان ایرانیستهای قوم اقلیت فارس، از تبریزی دلخور بود، میگفت؛ چرا کلمه "پان آریا" و "پانفارس" را بکار میبری. چنین چیزی وجود ندارد!
بنظر میرسد این کاربر گرامی، یا تازه کار است. یا پانفارس خجالتی!
گویا نمی داند که تنها، تحت شعار سوسیالیسم نمی توان به ترکها فحش داد. در چنین حالتی خوانندگان به ماهیت طرف شک میکنند.
نمونه اش حزب توده و سازمان اکثریت خدا بیامرز بود که ماهیت ضد تورکی خود را لو دادند. نتیجه اش بی اعتباری، انفعال هواداران، در نتیجه متلاشی شدن تشکیلات شان بود.
اما تبریزی ستاره دار داشناک بنا به تجربه، بخوبی میداندکه برای حمله به تورکها، اول باید کمی مقدمه چینی کند. اول کم کم از آدم و حوا، از رفیق لنین و استالین، از طبقه بی طبقه توحدی مریم ـ رجوی، علی شریعتی، از مائو تا هوشی مین، از لشگر ویتگنگ تا سایگون، از کارگر تا برزگر شروع کند،

حتا برای ایجاد نوستالژی و چاشنی مطلب، یادی از انور خوجا، و "چگوورارا" کرده، برای حسن ختام و تبلیغ تمامیت ارزی ملک خصوصیش ایران، تا رهبران دوست و برادرش گلبدین حکمتیار، منصور نکبت، تا رهبران القاعده و داعش، مخصوصا رهبر معضم اش حضرت خامنه ای، آخوندحس روحانی، و دستیار عزیزشان، ملیجک "پاشنه یان"، با ذکر اسامی نامبرده، بتدریج وارد فاز اصلی مطلب شده، با آوردن واژه های پانفارسیسم، پان کردیسم، پان عربیسم، و این اواخر "پان آریائیسم، که از آنها برای پوشش نیت پلید خود استفاده میکند، تا بطور موذیانه به آماج اصلی خود، یعنی به واژه من در آوردی "پانترکیسم"! برسد.
در اینجاست که مثل پان ایرانیستهای نژاد پرست، با سود جستن از مقدمه قبلی، که از آن بعنوان خرک پرش استفاده میکند، تا با عقده و انرژی تمام، به بهانه "پانتورک" بسوی مردم آزربایجان خیز بر دارد.
در واقع هدف اصلی و نهائی او مثل پانفارسها، و پان ارمنی ها، ابراز کینه و نفرت، و دشمنی علیه مردم تورک آزربایجان است.
او مثل رژیم آخوندی، برای سرکوب و بد نام کردن حقوق ملی مدنی، زبانی فرهنگی، و استراد حقوق اقتصادی، آزادیهای سیاسی، و خواست "حق تعیین سرنوشت" چهل میلیون مردم آزربایجان را، در قالب واژه جعلی "پانتورک" تنزل داده، نوک حمله خود را بسوی مردم آزربایجان نشانه میرود.
البته در این راستا به حیله دیگری توسل جسته، برای بیشتر نشادن دادن تعداد خود، تحت نامهای مختلف با کامنتهای کوتاه و ضد تورکی، ظاهر میشود.
تا بدینوسیله بخشی از عقده های التیام ناپذیر خود را با فحش و ناسزا تحویل خواننده دهد.
بخش دیگر عقده هایش را تحت نام "تبریزی ستاره دار" و سوسیالیسم قلابی، در قالب شعار کارگر و برزگر و داس و چکش، تبلیغ میکند.
چیزی که هر فعال سیاسی را بفکر وا میدارد، اینست که دامنه هرزنامه های تکراری او از عهد یک فرد خارج است، بقول دوستان احتمال میرود دست او در دست سایت آذریهای رژیم آخوندی باشد.
نکته ای را که نباید از نظر دور داشت ضرورت فعالیت او با عوامل مشکوک پکک، و سیرویسهای امنیتی سپاه پاسداران، در واقع یک نوع چراغ سبز، و اتحاد استراتژیک تلویحی، با رژیم آخوندی از این سبب است که رژیم تهران، مناسبات تنگاتنگی با رژیم متجاوز ارمنستان به سرکردگی "پاشنه یان" دارد. رژیمی که برای حفظ موجودبت خود، دست به دامان آخوندهای تهران شده، تا آب و برق و گاز مجانی و آذوقه اش، از طرف رژیم پانفارس استمرار داشته باشد.