Skip to main content

سالام اليكيم

سالام اليكيم
Anonymous

سالام اليكيم

باکو: 19:36:44 تبریز: 19:06:44
bugün; 7 Verim(Sentyabr) 2020 - Başgün
آنا یاپراکمقاله لر ۳۳- رضا شاه و تشکيل دولت متمرکز نيمه مستعمراتي در ايران: بخش اول

بخش اول
رضا شاه و تشکيل دولت متمرکز نيمه مستعمراتي در ايران

بخش اول: از رضا پالاني تا رضا شاه

چند سالي است افسانه‌هاي عجيب و غريبي در مورد عملکرد و نقش تاريخي رضا شاه در ميان بخش‌هايي از جامعه ايران و خصوصا در بعضي کانال‌هاي ماهواره‌اي و فضاي مجازي منتشر و تبليغ مي‌شود. اين‌که چرا بخش‌هايي از جامعه بعد از 21 سال مبارزه و جنبش و انقلاب براي دست يافتن به رهايي، به تقديس شخصيتي مانند رضا شاه مي‌پردازند موضوعي است قابل تأمل و البته قابل تأسف. علل مختلفي باعث چنين رويکردي به رضاخان و تأثيرش در تاريخ ايران شده است؛ از شکست انقلاب 1375 و وضعيت فلاکت‌بار اقتصادي و سياسي که جمهوري اسلامي در اين چهل سال براي اکثريت مردم به وجود آورده تا تبليغات دروغين فيلم‌هاي سفارشي مانند مستند رضا شاه از شبکة من و تو، از احساسات کور ناسيوناليستي و حس تحقيرشدگي ملي در منطقه و جهان تا ناآگاهي تاريخي و رواج ياوه‌هاي عوام‌فريبانه و همه‌پسند در فضاي مجازي. ما در مورد رضا شاه نيز مانند کورش هخامنشي و علي بن ابي‌طالب با يک تصوير غير تاريخي، اغراق‌آميز و تحريف‌شده روبه‌رو هستيم که بدون در نظر گرفتن واقعيت‌هاي اوضاع جهان، منطقه و ايران در آن مقطع تاريخي و بدون توجه به پيامدهاي بلندمدت و تاريخي سياست‌ها و اقدامات رضاخان به افسانه‌بافي در مورد سيماي «با شکوه رضا شاه کبير» مشغول است.

در اين سلسله مقالات سعي مي‌کنيم با استناد به منابع دسته اول و مأخذ و پژوهش‌هاي تاريخي و با به کار بردن روش علمي مطالعة تاريخ جامعه (ماترياليسم تاريخي) به تحليل و تشريح اوضاع و احوال بين‌المللي و داخلي که به برآمدن و قدرت گرفتن رضا شاه منجر شد و به تحليل ماهيت تاريخي دولت او و عملکردش بپردازيم.

کارل مارکس دربارة لوئي ناپلئون بناپارت (ناپلئون سوم 1808-1847) که پس از انقلاب فرانسه ابتدا رئيس جمهور و بعد امپراتوري شد، نوشت: «نشان مي‌دهم که مبارزة طبقاتي در فرانسه چگونه اوضاع و احوال و وضعيتي به وجود آورد که در نتيجة آن، آدم کم‌ماية دلقک‌مأبي توانست قيافة قهرمان به خود بگيرد»(1). چنين تعبيري در مورد عروج رضاخان و روندي که منجر به قدرت گرفتن او شد را نيز مي‌توانيم به‌کار ببريم.

رضا خان ميرپنج بر ويرانه‌هاي شکست انقلاب مشروطه و سرخوردگي اجتماعي ناشي از آن به قدرت رسيد. انقلاب ضد استبدادي و ضد استعماري مشروطه، توسط ائتلاف ارتجاعي روحانيون و فئودال‌هاي داخلي و امپرياليسم روسيه تزاري سرکوب شد و به بن‌بست کشانده شد. آرزوهاي مردم براي آزادي، حکومت قانون و برابري اجتماعي با کشتار، خلع سلاح و نا اميد کردن جناح انقلابي مشروطه‌خواهان و بازگشت مجدد فئودال‌ها و سرمايه‌داران فرصت‌طلب به مجلس و به قدرت، به نااميدي تبديل شد. جنگ جهاني اول (1981-1991 / 1294-1297 ش) به ايران نيز کشيده شد و دو قدرت امپرياليستي انگلستان و روسيه تزاري کشور را به مناطق تحت نفوذ خود تبديل کردند. حاصل اين وضعيت، فروپاشي اقتصادي جامعه و ناامني وسيع و قحطي گسترده‌اي بود که به مرگ تعداد زيادي از مردم (بنا به رواياتي يک چهارم جمعيت) منجر شد. جمعي از مشروطه‌خواهان و مبارزان به‌صورت خودجوش در کرمانشاه، تبريز، گيلان و خراسان به اين وضعيت واکنش نشان داده و دست به مقاومت‌هاي سياسي و نظامي عليه انگلستان و روسيه و مجريان داخلي آن‌ها زدند که معروف‌ترين آن‌ها قيام شيخ محمد خياباني در تبريز (فروردين تا شهريور 1299) و جنبش ميرزا کوچک خان در گيلان (1300- 1299) بود. در سال 1917در روسيه امپراتوري تزار طي دو انقلاب فوريه و اکتبر سرنگون شد. سقوط امپرياليسم روس و روي کار آمدن يک دولت انقلابي سوسياليستي در روسيه، بر سياست و جامعه ايران تأثيرات عميقي گذاشت. دولت تازه تأسيس شوروي، کلية معاهدات استعماري ميان روسيه تزاري و ايران را لغو کرد و پيروزي انقلاب بلشويکي باعث خيزش جنبش‌هاي انقلابي و سوسياليستي در نقاط مختلف جهان از جمله ايران شد. ميرزا کوچک خان که جنبشش تا پيش از اين ماهيتي ضد استعماري، رفرميستي و مشروطه‌خواهانه داشت با انقلابيون چپگراي ايران متحد شد و به يک جنبش انقلابي، ضد امپرياليستي و سوسياليستي تبديل شد. اتحاد جنگلي‌ها و کمونيست‌هاي ايراني در خرداد 1299 با حمايت و کمک‌هاي مستقيم دولت تازه تأسيس شوروي، جمهوري شورايي سوسياليستي ايران را اعلام کردند.
تا پيش از انقلاب اکتبر، توازن قوا ميان روس و انگليس ساختار قدرت در ايران را شکل مي‌داد و با از بين رفتن