Skip to main content

سالام اليكيم

سالام اليكيم
Anonymous

سالام اليكيم
ادامه٣
قانون اساسي جمهوري سوسياليستي ايران با آن‌چه که رضا شاه طي سال‌هاي سلطنتش بر سر مردم آورد، نشان مي‌دهد که ظرفيت‌هاي سياسي و اجتماعي جامعة ايران در همان مقطع و براي بناي ا

ايران در همان مقطع و براي بناي يک جامعة بهتر بسا بيشتر از استبداد رضا خاني و دولت نظامي و نيمه مستعمراتي او بود.

اين بن‌بست سياسي در جدال قدرت به همراه تضعيف اقتصادي و سياسي دولت مرکزي باعث عروج و قدرت گرفتن خان‌ها و شورشيان محلي مانند شيخ خزعل (1315-1242) متحد انگلستان و حاکم محلي مُحَمَره (خرمشهر امروزي) و اسماعيل آقا سمکو (1309-1266) رئيس ايل کُرد شکاک در مناطق شمال کردستان شد. رضا خان با کمک انگليسي‌ها توانست شورش شيخ خزعل در 1303را خاموش کند. مقابله با راهزنان در معدود جاده‌هاي برخي شهرهاي ايران و خروج از وضعيت بحران مطلق، به شهرت و محبوبيت نسبي رضا خان در ميان جامعه منجر شد. فروپاشي اقتصادي و سياسي و ناکارآمدي دربار احمد شاه قاجار و نخست‌وزيران مختلف، مردم را نسبت به هر فرد يا جرياني که مي‌توانست قدرت را در دست گرفته و نظم و ثبات اجتماعي و اقتصادي ايجاد کند، خوشبين و همدل مي‌کرد. رضا خان با حمايت ارتش، تبليغات احزاب روزنامه‌هاي طرفدارش (مانند حزب تجدد) توانست اين خوشبيني را هم در ميان جامعه و هم رجال جناح‌هاي مختلف سياسي آن وقت ايجاد کند. تا آن‌جا که از سيد حسن مدرسِ محافظه‌کار و محمد مصدقِ ليبرال تا سليمان ميرزا اسکندري سوسيال دمکرات و بسياري ديگر از روشنفکران وقت قائل به نقش خدمات او در دادن نظم و امنيت به کشور بودند. احساس يأس و سرخوردگي پس از شکست انقلاب مشروطه و جنبش جنگل و ناامني و فروپاشي اجتماعي، شرايطي را ايجاد کرده بود که گويي اين شعر مهدي اخوان ثالث که «کاوه‌اي پيدا نخواهد شد اميد/ کاشکي اسکندري پيدا شود» شرح حال بسياري از افکار و نظرات در جامعه ايران بود و آن‌ها در چکمه‌هاي رضاخان، سيماي يک رهبر مقتدر که قادر به خاتمه دادن به هرج و مرج است را مي‌ديدند.

رضا خان در آبان 1302با حکم احمد شاه به مقام نخست وزيري رسيد و با سفر شاه به اروپا، هر چه بيشتر بر نفوذش افزود. يک گرايش جمهوري‌خواهانة قوي نيز در اين مقطع در ميان نخبگان سياسي و روشنفکران ايران وجود داشت که بسيار متأثر از تغيير رژيم سلطنت عثماني به جمهوري ترکيه (1932/1302) بود.(4) رضاخان و احزاب و روزنامه‌هاي طرفدارش براي مقطعي طرفدار اين گرايش بودند و بحث رياست جمهوري مادام‌العمر او مطرح بود. مسالة جمهوري‌خواهي حتي باعث خوشبيني مقامات سفارت و دولت اتحاد شوروي نسبت به نقش و ماهيت او شد. دربارة اين‌که رضا خان به واقع خواهان جمهوري بود يا فرصت‌طلبانه براي متحد کردن روشنفکران جمهوري‌خواه به همسويي با آن تظاهر کرد، هنوز ميان مورخين و محققين اختلاف نظر وجود دارد. اما هر چه بود روحانيون شيعه و در رأس آن‌ها سيد حسن مدرس و حتي برخي روشنفکران مانند ميرزاده عشقي و ملک‌الشعراي بهار به ضديت با جمهوري‌خواهي پرداختند و توانستند در تهران تظاهرات بر عليه جمهوري و در دفاع از سلطنت به راه بياندازند. از اين مقطع به بعد رضا خان به مخالفت با جمهوري‌خواهي پرداخت و خواهان متوقف کردن تبليغات جمهوري‌خواهانه از سوي هوادارانش شد و در عوض با سفر به قم و ديدار با مراجع شيعه، از تعهد خود به ديانت و اسلام سخن گفت. به اين ترتيب رضا خان که توانسته بود در ميان ستيزهاي محافظه‌کاران و راديکال‌هاي مجلس چهارم طرفداراني از هر دو جناح پيدا کند، با ضديت با جمهوري خواهي و وفاداري به اسلام و مرجعيت توانست روحانيون شيعه را نيز با خود متحد کند.

آخرين خيز سردار سپه براي قبضة کامل قدرت با يک استعفاي تاکتيکي و نمايشي در فروردين 1302صورت گرفت. فرماندهان ارتش که در دوران رياست و وزارت او به نان و مکاني رسيده بودند با ارسال تلگرام‌هاي تهديدآميز مجلس را در فشار گذاشتند.(5) رضا خان که از چندي پيش مقدمات رسيدنش به سلطنت را با تهديد و ترور برخي مخالفان مانند ميرزاده عشقي و تهديد وليعهد قاجار فراهم کرده بود، نهايتا با تصويب نمايندگان مجلس پنجم در 9 آبان 1304 و بعد از انقراض سلسلة قاجار توسط مجلس به سلطنت رسيد. به اين ترتيب ديکتاتوري مستبدانة رضا خان نه با تعطيلي پارلمان بلکه با تلفيقي از تهديد و سرکوب مخالفين، عوام‌فريبي و متحد کردن نمايندگان مجلس و جلب توافق امپرياليسم انگليس تثبيت شده و به سلطنت او منجر شد.

سیامک صبوری
June 02, 2018

پانوشت‌ها:

1) هجدهم برومر لوئي بناپارت. کارل مارکس. ترجمه باقر پرهام. تهران. نشر مرکز. چاپ دوم 1378. ص 4
2) در مورد فراز و فرود جنبش جنگل و جمهوري شوروي سوسياليستي ايران نگاه کنيد به: ميلاد زخم. خسرو شاکري. ترجمه شهريار خواجيان. تهران. نشر اختران 1386