Skip to main content

سالام اليكيم

سالام اليكيم
Anonymous

سالام اليكيم
https://t.me/sarrizat/13819
امر سیاسی
#محمد_رحمانی_فر
نمی‌خواهم بگویم که همه چیز از آن عصر شورانگیز آغاز شد. همه چیز از خیلی وقت‌ها پیش آغاز شده‌بود ولی بی‌شک آن غروب دل‌انگیز تبریز

بی‌شک آن غروب دل‌انگیز تبریز آغاز فصل جدیدی در مبارزات سیاسی آذربایجان برای نیل به خواسته‌های ملتی بود که هستی و هویت خود را در معرض نابودی می‌دید. تعجب نکنید اگر نوشته خود در باب صعود تیم تیراختور به لیگ برتر را با ادبیات سیاسی آغاز می‌کنم. در این نوشته کوتاه نشان خواهم داد که سرگذشت و سرنوشت این تیم ورزشی بیشتر از آن که به عملکردهای داخل مستطیل سبز بستگی داشته باشد، به اتاق‌های فکر عرصه‌های سیاسی وابسته است (کما اینکه به اذعان کارشناسان داوری بیشترین خطاهای به اصطلاح داوری همواره به ضرر تیراختور بوده‌است) .


این را هواداران تیم تیراختور در همان عصر شورانگیز هم می‌دانستند. بی‌جهت نبود که چشمانشان به جای تماشای اتفاقات درون مستطیل سبز دنبال چهره‌های آشنای سیاسی، در جایگاه ویژه، می‌گشت و وقتی دیدند معاون رئیس‌جمهور وقت ایران در جایگاه ویژه حضور دارد مطمئن شدند که بازی دیگر تمام شد و این بار برخلاف سال‌های گذشته قرار نیست تیراختور را از یک قدمی لیگ برتر به لیگ دسته یک برگردانند! آری، تیراختور به لیگ برتر صعود کرد و موجی از شادی تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان را فرا گرفت.


چندی پس از صعود تیراختور به لیگ برتر، معاون رئیس ستاد پدافند غیرعامل استان آذربایجان شرقی در یک جلسه خصوصی در جمع نیروهای امنیتی گفته بود: "ما دیدیم در سال 85 مردم آذربایجان به خیابان‌ها ریختند و کنترل آن همه جمعیت معترض برای ما سخت شد. آمدیم تیراختور را به لیگ برتر بردیم و بازی‌ها را در خارج شهر در یک دره برگزار کردیم تا بروند در میان دو کوه هر چه می‌توانند فریاد بزنند و وقتی هم که به داخل شهر برمی‌گردند دیگر نای حرف زدن نداشته باشند"!


بی‌جهت نیست که همان‌هایی که بارها مانع صعود تیم تیراختور به لیگ برتر شده بودند، درست در سومین سالگرد حوادث خرداد 85 آذربایجان، اجازه صعود این تیم را صادر کردند و بی‌جهت نیست که درست همزمان با صعود تیراختور به لیگ برتر، سپاه پاسداران مالکیت این باشگاه را تصاحب کرد! بی‌جهت نیست که علی‌رغم کارنامه موفق مربی محبوب تیم تیراختور، فراز کمالوند، مانع ادامه حضور وی در این تیم شدند (مطالبی که فراز کمالوند در یک جمع دوستانه کوچک چندنفره که من هم حاضر بودم در باب دخالت‌های دستگاه‌های امنیتی بیان می‌نمود حکایت از عمق این ماجرا دارد). باز هم بی‌جهت نیست که در شب قهرمانی تیم تیراختور در جام حذفی ایران، مربی این تیم پشت سر هم فریاد می‌زد که "وزیر را بردیم"!


ممکن است خواننده گرامی با خواندن این مطالب، به این نتیجه برسد که من تیم تیراختور را ابزاری در دست حاکمیت می‌دانم. ولی فراموش نکنیم که در شکل‌گیری پدیده‌های اجتماعی و سیاسی معمولاً بیش از یک عامل دخالت دارد و وضعیت موجود معمولاً محصول و برآیند کنش متقابل تمام نیروهای درگیر است. به عبارت دیگر، برخلاف تصور دولتمردان، هواداران تیراختور و فعالان مدنی آذربایجان مهره‌های بی‌اراده شطرنج نبودند که بازیچه بازیگران حکومتی قرار بگیرند. بلکه، آنها نیز با شناخت دقیق اوضاع سیاسی، در صندلی مقابل دولتمردان در سوی دیگر همان بساط شطرنج جای گرفته بودند و با هر حرکت دستگاه‌های حکومتی، تصمیم لازم را اتخاذ کرده و مهره لازم را حرکت می‌دادند. بی‌جهت نیست که پس از فشارهای بسیار هواداران و سر دادن شعارهای ساختارشکنانه، سپاه در نهایت مجبور شد باشگاه تیراختور را به بخش خصوصی واگذار نماید و به حضور علنی خود در هدایت این تیم پایان دهد (هرچند اعمال نفوذ سپاه و دستگاه‌های امنیتی هرگز به طور کامل قطع نگردید).


در کشوری که نه تنها امکان تشکیل احزاب مستقل و آزاد، بلکه حتی امکان تشکیل تجمعات و گردهمایی‌های قانونی و مسالمت‌آمیز هم از ملت آذربایجان سلب شده‌است، هواداران فهیم تیراختور توانسته‌اند از بازی‌های این تیم به عنوان تریبونی برای مطرح کردن خواسته‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خویش بهره ببرند. مطالباتی همچون لزوم تدریس به زبان مادری، لزوم پایان بخشیدن به شوونیزم زبانی و سیاسی فارسی در یک کشور کثیرالمله، لزوم اتحاد تورک‌های ساکن در ایران و بالأخص آذربایجان، حقوق زندانیان سیاسی، حقوق زنان و لزوم پایان دادن به تبعیض علیه زنان، مسائل زیست‌محیطی همچون بحران دریاچه اورمیه... و حتی شعارهای ساختارشکنانه‌ایی علیه دیکتاتوری حاکم و اینکه "آذربایجان جنوبی، ایران نیست".