Skip to main content

سالام اليكيم

سالام اليكيم
Anonymous

سالام اليكيم
https://t.me/sarrizat/13820
تیراختور به مثابه یک امر سیاسی (بخش دوم)
#محمد_رحمانی_فر
...هرچند به نظر می‌رسد که بسیاری از شعارهای هواداران این تیم، دستگاه حاکمه ایران را هدف قرار

ایران را هدف قرار داده‌است، با این حال به نظر نمی‌رسد که آنها امید چندانی به چرخش دستگاه حاکمیت و ایجاد تغییر در سیاست‌های مرکزنشینان داشته باشند. از این رو می‌توان گفت که مخاطب واقعی این شعارها نه دستگاه‌های دولتی بلکه در درجه اول ملت آذربایجان و در درجه دوم ایرانیان و جهانیان هستند. باز کردن بنرهایی با مضمون "آذربایجان جنوبی، ایران نیست" و "چکسلواکی یا یوگسلاوی؟ انتخاب با شما" به زبان انگلیسی حکایت از آن دارد که هواداران تیراختور می‌خواهند فریاد حق‌خواهی خود را به گوش جهانیان برسانند.


علی‌رغم اینکه هواداران تیراختور برخلاف دستگاه حاکمه ایران از امکانات و شرایط لازم برای تشکیل اتاق‌های فکر و پیش‌بردن یک برنامه منسجم برای نیل به اهداف خویش برخوردار نیستند، شکل‌گیری نوعی "فکر جمعی" و "اقدام جمعی" موجب گردیده طرفداران این تیم با وجود نارسایی‌های بسیار، در برقراری ارتباط با افکار عمومی آذربایجان و جهان پیرامون موفقیت‌های غیرقابل‌انکاری کسب نمایند. اگر روزگاری آگاهی از روند آسیمیلاسیون صورت گرفته در آذربایجان و شکل‌گیری خودآگاهی ملی در آذربایجان تنها نصیب افراد دانشگاهی و تحصیل‌کرده می‌شد، امروز به مدد شعارهای هواداران تیم تیراختور این فرآیند در سنین نوجوانی در ذهن تورک‌های آذربایجان شکل می‌گیرد (البته در این خصوص نباید از نقش تأثیرگذار تکنولوژی رسانه‌ای، انقلاب انفورماتیک و شبکه‌های مجازی غافل شد).


شعارهایی که در ماجرای جشن قهرمانی تیم تیراختور در شهرهای مختلف آذربایجان سر داده شد، حکایت از آن دارد که هواداران این تیم توانسته‌اند جای خود را در دل‌های مردم این سرزمین باز کنند. شعارهایی که بیشتر از آنکه ماهیت ورزشی داشته باشند ماهیت اجتماعی و سیاسی داشتند و در واقع فریاد اعتراض ملت آذربایجان به سیاست‌های حکومت مرکزی بودند. در سوی دیگر ماجرا پیام‌های تبریک شخصیت‌ها، احزاب، تشکیلات و طیف‌های مختلفی از مردم ترکیه، جمهوری آذربایجان، تورک‌های عراق و افغانستان و اویغورستان (چین) حاکی از آن است که تیم تیراختور توانسته است جای خوبی در افکار عمومی تورک‌های منطقه برای خویش باز کند.


شکی نیست که آنهایی که در نهایت اجازه صعود تیم تیراختور را به لیگ برتر دادند، از وضعیت فعلی ناراضی هستند. به عبارت دیگر، تیراختور در شرایط فعلی بیشتر از آن که تأمین کننده منافع و اهداف امنیتی آنها باشد، به خطری بزرگ برای آنها تبدیل شده است. به تعبیر دیگر، کارنامه دستگاه حاکمه ایران در امر تیراختور مصداق این جمله ماکس وبر می‌باشد که می‌گوید: "تاریخ نتیجه ناخواسته کنشگران خویش است!". شاید حاکمیت ایران هنوز به آن تصمیم نرسیده‌است که بساط تیم تیراختور را برچیند و شاید هم جرأت این کار را در خود نمی‌بیند به عبارت دیگر حاکمیت ایران به خوبی از تبعات و هزینه‌های جبران‌ناپذیر این اقدام آگاه است. با این حال،حاکمیت ایران هنوز هم به دنبال آن است که تیم تیراختور را مدیریت نماید. در این سال‌ها تیراختور بارها تا یک قدمی قهرمانی در لیگ برتر پیش رفته و حتی یک بار جشن قهرمانی را هم برگزار کرده ولی همواره در دقایق پایانی دست‌های پنهانی که دیگر چندان هم پنهان نیستند مانع قهرمانی این تیم در لیگ برتر شده‌اند تا مانع خیزش عمومی شهرهای آذربایجان به بهانه جشن قهرمانی تیراختور شوند (در کشوری که تشکیل هرگونه تجمعات قانونی و مسالمت‌آمیز از پیش طراحی‌شده غیرحکومتی ممنوع است تنها چنین حوادثی است که می‌تواند موجب تشکیل تجمعات عمومی گردد. صدور مجوز قهرمانی تیراختور در جام حذفی هم هنوز برای من لاینحل است. از آنجا که قهرمانی در جام حذفی به اندازه قهرمانی در لیگ برتر اهمیت ندارد، شاید تصور می‌کردند همه‌گیری کرونا و ماه محرم مانع شکل‌گیری اجتماعات گسترده مردمی خواهد شد. کما اینکه قهرمانی تشریفاتی پرسپولیس در لیگ برتر امسال هم چندان جدی گرفته نشد).


بنابراین موضوع تیراختور بیشتر از آن که یک امر ورزشی باشد، یک امر سیاسی است و تنها تشابه آن با امر ورزشی ماهیت شطرنج‌گونه آن است. یک شطرنج سیاسی که در یک سوی آن دستگاه حاکمه ایران قرار دارد و در سوی دیگر آن کنشگران فرهنگی، مدنی و سیاسی آذربایجان. قطعاً سرنوشت بازی‌های تیراختور بعد از این هم به تصمیم مردی که در "جایگاه ویژه" نشسته بستگی خواهد داشت ولی فراموش نباید کرد که اراده مستقل هواداران این تیم و ملت آذربایجان هیچگاه تابعی از اراده وی نخواهد بود و همچون گذشته استقلال و ابتکار عمل خویش را حفظ خواهد نمود.