Skip to main content

سالام اليكيم

سالام اليكيم
Anonymous

سالام اليكيم
https://t.me/c/1205385033/237156
خاطرات و خطرات ( ۱۳۱ )
مصائب زبان انگلیسی
عیسی نظری روزنامه نگار - حقوقدان
در ایران سیستم چنین است ، اگر انگلیسی یاد بگیری ، نونت توی روغن ا

نونت توی روغن است .
اولا زبان کل جهان است ، دوما زبان بین المللی است
سوما زبان علم و تجارت و اقتصاد و مدرنیته است
چهارما تنها زبانی است که نکیر و منکر نیز در پای آن لنگ انداختند ، یعنی با هر
زبانی در شب اول قبر از تو سوال کردند
تو به انگلیسی جواب بگو ، اونها خودشان حساب دستشان می آید ، می فهمند با کی طرفند !
تو امامت و یا اسمت را شنیدی ، بگو
دیس ایز ویندو - دت ایز دورر
خودش می فهمد با کی طرف است .
منهم با این آویزه به سرزمین اصلی انگلیسی ها رفتم .
همین اول به شهری رفتم که تمام سفر ها
به ان ختم می شود ، رم شهر ی که تمام راه ها به آن می رسد
روز دوم خواستم به فرودگاه بروم ، برای
ونیز بلیط داشتم ، محل فروش بلیط را از هر کس سوال کردم ، فکر می کنم زیر لب فحش می دادند
تا اینکه با یک خلبان اهل لندن روبرو شدم اونهم به فرودگاه می رفت ، تمام راه ها را می دانست باهم بلیط خریدیم و به فرودگاه رفتیم ، در راه گفت :
در ایتالیا نباید از مردم به زبان انگلیسی بپرسی حساسیت دارند ، جواب نمی دهند !
گفتم : من به غیر از آن در حد فمن یعمل ، فارسی و تورکی بلد هستم ، کمی هم عربی آنهم در حد یا حبیبی ! اهلا و سهلا !
گفت : با همان فارسی و یا تورکی بپرسی
سعی می کنند جواب بدهند !
من باور نکردم و در فرودگاه از هم جدا شدیم من به ونیز و او به لندن .
در فرانسه هم سوار تاکسی شدم ، برای اینکه به وی بفهمانم ، انگلیسی بلدم ،
گفتم :
هاو آر یو ؟
به درب تاکسی اشاره کردم و گفتم :
دیس ایز دورر !
آی ام فرام ایران !
تاکسی را همان خروجی ایستگاه نگه داشت یک تورکیه ای به کمکم آمد
گفت :
افندی اینها فاشیست تشریف دارند ، می گوید ، آمده پاریس نان مرا می خورد ، به زبان انگلیسی بلغور می کند
گفتم : خوب افندی بگو این ادم فرانسوی
نمی داند
جواب داد : خوب به زبان مادری و کشوری خودت بگو !
گفتم : مگر او تورکی و یا فارسی می داند ؟
افندی ترجمه کرد که می گوید :
آن دیگر مشکل من است ، یک تورک و یا
فارسی زبان پیدا می کنم ولی صدای شوم این زبان انگلیسی را نمی شنوم ،
دقیقا آلمان بدتر از این دو کشور بود .
در هلند خودم را راحت کردم ، اصلا حرف نمی زدم ، کیهانفر از عوض همه ما
حرف می زند !
مستر لامن مسئول فروش وسایل فیلیپس همکار رفیق مان کیهانفر ، خطاب به من گفت :
چرا حرف نمی زنی ؟
گفتم : عزیز اولا لهجه دارم ، در ثانی در این اروپای مرکز انگلیسی هر جا انگلیسی حرف زدم ، اعتراض کردند و ناراحتی پیش امد !
مستر لامن گفت :
لابد در ایتالیا و یا فرانسه و آلمان ویا .....
جواب دادم : درسته در همان جاها !
مستر لامن گفت :
انجاها زبان خودشان را دارند ، هلند هم
بخش دوچ لند ش چنین است ولی بخش
ما چنین نیست ما انگلیسی را دوست داریم و به خصوص لهجه انگلیسی شما ،
دوست دارم با همان لهجه حرف بزنید
شروع کردم ، مستر لامن ، دیس ایز دِ ویندو !
مستر لامن با تعجب جواب داد :
مستر نظری ، کتابی نه ! هر چه دلت می خواهد به من بگوئی ، به انگلیسی بگو !
حرف دلت را ، نه آنچه در مدرسه یاد داده اند !
گفتم : آی ام وری اسمال فور یو !
مستر لامن اینبار کمی ناراحت و متعجب شد و جواب داد :
وای مستر نظری یو آر وری بیگ من !
یادم می آید در مکه با ساعت فروش عرب حرف می زدیم من کمتر و روحانی
کاروان فول عربی می دانست .
وقتی عرب حرف های ما را شنید ، قاه قاه خندید
معلوم شد ما با زبان عربی صدر اسلام
حرف زده ایم
انگار امروز کسی در پاساژ موبایل فروشی تهران با زبان گلستان و بوستان
حرف بزند ، به حق فکر می کنند با دیوانه و یا عقب مانده ذهنی روبرو هستند !
این آموزش و پرورش تنها زبان مادری ما را از بین نبرده است ، هر آنچه خزعبلات و جفنگیات است در مغز ما کاشته است !
بعد بیست سال آموزش انگلیسی جملات ما این است
دت ایز ویندو - دیس ایز دورر !

در آلمان در خانه ای پرسید :
چائی بیاورم ؟
گفتم : تنکیو
چند بار این مکالمه تکرار شد ، خانم خانه
عصبی شد و گفت :
مستر نظری ، تنکیو وری گود ، تنکیو یس
اور تنکیو نو !
بیچاره می گفته چائی می خواهی ؟ جوابش نو و یا بلی بوده ، نه تنکیو
آموزش و پرورش ما سنتی و نا کارآمد
است
و به خصوص ما تورک ها را در بی زبانی
خودمان غرق کرده است !
@navidazerbaijan