سالام اليكيم

مرا وادار می کند ، دوتا خاطره برایتان بنویسم .
خاطره اول پس از انقلاب ، اولین مسافرت من با اتوموبیل در شمال کشور و اطراف دماوند با خانواده ام بود ، در آمل مهمان یک خانواده بودیم ، پس از چند روز همراه آنان به ییلاق آن خانواده
رفتیم ، در روزی که برای گردش اطراف
در نظر بود ، با اتوموبیل به طرف قله راه
افتادیم ، یک جاده فرعی و آسفالته بود ،
حتی تازه آسفالت شده بود ، در قسمتی
از راه جاده تقریبا سنگ چین شده بود ،
میزبان ایستاد و به منهم اشاره کرد ، به ایستم !
در طول زندگی ام برای اولین بار ، جاده
قوروق شده بود ، میزبان توضیح داد :
بالاتر سرای خانم فائزه هاشمی است ، از این بالاتر حق ورود نداریم !
برایم خیلی عجیب بود ، بچه هایم هم
حساس شده بودند ، اصرار میکردند ، برویم ، ببینیم ، چه می شود !
میزبان مستاصل شده بود و تقریبا التماس میکرد ، برگردیم !
به درگیری اش نمی ارزد ، کمی بالاتر
پاسگاه جلویمان را می گیرد و بعد محافظان سرای خانوم !
برگشتیم ! درست عین این قضیه در مدینه پیش آمد ، من هر شهری رفتم با یک راننده و یا تاکسی تمام اطراف و اکناف شهر را می بینم ، در مدینه یک جاده اتوبان چهار بانده و شیک و تمیز
بود به طرف کوهی می رفت ، در وسط
راننده تاکسی ، اتوموبیل را نگه داشت و گفت ، بیشتر از این نمی توانم بروم ،
پرسیدم :
برای چه ؟
گفت :
بالاتر سرای شیخ است !
-- ولی ما به سرای وی نمی رویم ، از کنارش رد می شویم
راننده تاکسی التماس میکرد :
ببین آقا ! نون ما را قطع نکن ، ممکن است فقط تو را برگردانند ولی من در اینجا کار می کنم ، تو هم برای حج آمدی ، پس مسلمانی ! نباید باعث روزی
یک مسلمان دیگر بشوی !
یاد التماس جناب آملی میزبان خودم در شمال کشور و در دامنه های کوه دماوند
افتادم !
آسمان همه جا یک رنگ است !
امروز هر کسی از فروپاشی می گوید ،
باید منظر و پرسپکتیو خود را هم باید
مشخص نماید .
اکثر این گویندگان و فعالین فروپاشی منظر و پرسپکتیو خود را مشخص نمی کنند
انقلابیون عصر حجری و یا خشونت طلبان مسلسل به دست ، سهم خواهان
سرای دار ، گل آلود کنندگان چشمه برای
گرفتن ماهی ، بر هم زنندگان قهوه خانه
برای خط زدن چائی های خورده شده ،
هزینه های سر سام آور رادیو و تلویزیون های شوونیست ها و نوع فاشیسم شکست خورده سابق و وابسته !
وابسته های مالی آمریکا نشینان و نوع
راست افراطی انها در هیبت دیوانه ای
به نام ترامپ ، و دست آموز های بی مزد و بی منت آنها که گویا هژمونی قدرت
نفتی در منطقه به انها سپرده خواهد شد .
مبارزه مدنی برای ایجاد تغییر ، حق همه مردم است چه مرکز و چه پیرامون !چسبیدن یقه مسئولین بی اراده برای کار و رفاه و مطالبه حق و حقوق ملی تمام مردم پیرامون ، حتی با شدید ترین واکنش ها و حتی مچاله کردن انها ، حق مسلم ایرانیان است !
اما مردم ما به ان درجه از آگاهی و ادراک وضعیت رسیده اند که بدانند ، تغییر باید به سوی رفاه بیشتر ، آزادی بیشتر ، استقلال و حق تعیین سرنوشت بیشتر و به دستان مردم است !
آنها که با کشتار ، دولت و حکومت تشکیل بدهند ، بهتر از وضعیت موجود را نمی توانند رقم بزنند !
آنها که خانواده شان دستانی آلوده دارند
نمی توانند در این ماجرا نقش آفرینی نمایند .
کشتارگران ملی که میلیون ها ایرانی بلوچ و قشقائی و لر و عرب و تورک ، گیلک و فارس را قتل عام نموده اند ، نمی توانند دستانی آزادی بخش و نان آور داشته باشند !
هوشیاری برای آینده بهتر است و این جز
با خواست مردم ایران و با راه های مدنی
متصور نیست ، گول حرف های شیرین
عده ای شیرین زبان و ماد مازل را نخوریم !
فروپاشی می تواند ، کوچکترین و آخرین
داشته های ملی را بر باد بدهد !
الترناتیو های موجود باید ، آزادی خواه تر و مردمی تر از دولتمردان موجود باشند ،
باید کاراتر و استخواندار تر از انها باشند
تا بتوانیم امر تغییر را با دستان و رای های مردم ، به شکل مدنی و مدرن به انجام برسانیم !
در غیر اینصورت کوچکترین دستاورد های ملی هم ، خدای نکرده از دست می رود و روزی چشم باز کنیم که مرتجعین
تاریخی و دشمنان تاریخی مردم ، فاشیست ها و شوونیست ها بر مملکت دوباره مسلط شده و روز از نو ، روزی از نو ، تمدن و مدنیت قطره قطره به دست می آید ولی می تواند در یک آشوب و فروپاشی به یکباره از دست برود !
@navidazerbaijan