Skip to main content

5

5
آ. ائلیار

ماهیت شرافتی که مهدی اصلانی مدعی آن است:

این عبارت هم ، تفکر مهدی اصلانی ، در این سن و سال است که به طرف مقابل نوشته :
« .... کامنت سرتاسر تباه و پلیدتان...» ، این یک عبارت آخوندی ست. چرا؟
کامنت محتوای یک سری ایده است. ایده سیب و پرتغال نیست « خراب » شود یا باشد،
اندیشه یا درست است یا خطا. و یا آمیخته این دو.

استعمال کلمه « تباه» نشان میدهد که ایشان منظور خود را نمی تواند درست بیان کند.
کلمات « تباه و پلید» نشانه ی « نهایت نفرت» به شیوه ی آخوندی، از طرف مقابل است.
اگر دقیق تر شویم این نفرت نه به طرف مقابل، بل نفرت از خود را نشان میدهد.

چون او « خود را، و گذشته ی خود را» در چهری دیگری می بیند؛ گذشته ی« اکثریتی-شانزده آذری» خود را.
و از اینکه « در زندان تواب شده» ، و نتوانسته نقش دلخواهش را در سیاست بازی کند، از خود نفرت دارد ، و به ناچار « خود ضعیف اش» را مخفی میکند ، و « دیگری را به جای خود معرفی کرده » نشانه میرود و تا می تواند « نفرت اش را با کلمات " تباه و پلید" » ظاهر می کند.

او از خود نفرت دارذ. چرا که « شرافت» سیاسی خود را نتوانسته در برابر حکومت حفظ کند.
(چرا؟ چون از مارکسیسم ( شناخت عینی) و هستی و شرافت خود، نتوانسته دفاع کند، خود را مسلمان، معرفی کرده.)

به خود کینه میورزد اما شجاعت بیان نفرت از خود را ندارد ، به علت عدم دفاع از شرافت خود.

در نتیجه « شرافت دیگری» را پیش میکشد و او را میکوبد ، چرا که دیگری اکثریتی بوده ، و با اینکار « افراطی تر از توده ای بودن خود را » پوشیده نگاه میدارد. « حمایت استراتژیک از حکومت ، سیاست 16 آذر -گروه مهدی اصلانی»؛

و با هاله ای از شرافت دروغین که بخود می بندد، و در درون میداند که این هاله ی شرافت « بشدت کذایی» ست ، به دیگری آیه صادر میکند که: « شرافت نیازمند تمرین است!»

آیا شرافت را باید مثل شما تمرین کرد؟ و به عقاید خود پشت پا زد؟ خود را مسلمان نشان داد؟ و آمد پرچم شرافت را با مصداقی ها برافراشت؟

«شرافت » ، حالتی " روحی- دانشی" ست که انسان را از ارتکاب رذائل مانغ میشود. و هسته ی آن « آگاهی و دانش و شجاعت و پایبندی منطقی به شناخت علمی ست» .
آیا شما چنین بودید یا چنین هستید؟ ( آیا تو آنچه مینمایی هستی؟)

مهدی اصلانی از حکومت فاشیستی ایران «حمایت» کرده، بعد دو آتشه تر « حمایت استراتژیک از حکومت» اعلام کرده- توسط گروه 16 آذر - پشت پا به عقاید فلسفی خود زده و خود را مسلمان معرفی کرده گیرم که به دروغ، عدم شجاعت در دفاع از اعتقادات خود- و در کنار ایرج مصداقی، به آزار روحی و توهین و هتاکی زخم خوردگان از حکومت پرداخته.
و ادعای « شرافت» هم دارد.
بله شرافت را باید مثل مهدی اصلانی تمرین کرد. و به مصداقی دوم تبدیل شد.
شرافت آدامس خروس نشان است باید آنرا بمانند اصلانی گذاشت توی دهان و مدام جوید! و تمرین کرد.
و نباید فراموش نمود که مصداقی در شکنجه ی زخم خوردگان تنها بماند.
----
کیانوش توکلی سیاست حمایت از رژیم را نقد کرده و به صورت مدون بیرون داده است.
مهدی اصلانی چه نقدی به گذشته ی خود کرده؟
مسئله ی شرافت مورد ادعای اصلانی در کجای این گذشته قرار دارد؟
اینها موضوعاتی ست که روشن شدنشان ماهیت شرافتهای سیاسی کسانی مانند مصداقی و اصلانی را عیان میسازند.
اگر ریگی در کفش ندارند مسایل را روشن کنند.
---
خط فکری مهدی اصلانی ، در گامهای اول و دوم « حمایت از رژیم ، حمایت استراتژیک از رژیم » در مواضع « اکثریتی- 16 آذری». در گام سوم « حمایت از سیاست ایرج مصداقی».
او گام چهارم را هم دارد ولی خود نمیداند در چه ورطه ای سقوط کرده است. لازم است کمک اش کنیم:
او در ورطه ی « مدافع شوونیشم فرهنگ حاکم علیه تبعیض دیدگان ایران» قرار دارذ. دلیل موضع او نیز آن است که
برای رفع تبعیض، بخصوص در آذربایجان چیزی ندارد که نشان دهد و افتاده به دنبال سیاست تبعیض گرانه ی مرکزگرایان
راست و چپ شونیست». در این سن و سال هنوز راه خود را نشناخته و نیافته است.
« دنباله روی از شوونیستهای مرکزگرا ی راست و چپ» گام چهارم خط فکری اوست.
اگر چنین نیست نشان دهند.