Skip to main content

با سپاس جناب ناصرپور

با سپاس جناب ناصرپور
Anonymous

با سپاس جناب ناصرپور

تهمت شما به امضاء کنندگان به اندیشه من نارواست زیرا شما میخواهید این آقایان در ایران خامنه‌ای را نقد کنند و سپس هم نتیجه‌اش را میدانید (شکنجه و زندان). خودتان میدانید که همین جناب احسان هوشمند در زندان رژیم مدتی بودند در حالیکه شما و من در غرب میتوانیم به ایشان توهین کنیم. اگر اینطور نیست، شما اول خودتان بروید در تهران و همانجا چند تا شعار ضدخامنه‌ای بدهید، و سپس شکنجه شوید و مغز/بدن‌تان آسیب ببینند، و سپس مردانه این کردهای دیگر را نقد کنید.
در مورد عمرسوزان و سینه‌زنی و زنجیززنی و قمه‌زنی.. راستش من نه با سینه‌زنی و نه با زنجیر‌زنی و نه با قمه‌زنی موافقم. اما عمرسوزان... به هر حال چون برای اهل سنت محترم است، من باز با آن مشکل دارد. کافی است که شیعیان در مورد اشخاص تحقیق کنند و قضاوت را بخدا گذاشت. البته در نظر شیعیان عمر دشمن جانی قدیسان آنهاست و بنابراین تا انسان هم مثل شیعه فکر کند و هم مثل سنی فکر کند، نمیتواند نظر قطعی دارد. ولی در کل، لعنت فرستادن برای روح انسان طبیعی نیست(رو کینه را چون سین‌ها هفت آب شوی از کین‌ها..). ولی اگر بخاطر اینکه عمر یا صدام یا چنگیز و تبمورر به ایران حمله کردند، و ایرانیان روزی که او را پیروز نهاوندی (نهاوند هم در منابع اسلامی "کردنشین" ذکر شده است) کشت، جشن بگیرند..من آن را جزو احساسات ملی میدانم. با این حال چون شاید به اهل تسسن بربخورد، نظر قاطعی در این مورد ندارم. چالش سختی است. اصولاً ولی بسیار از بزرگان ایرانی مانند مولانا و سعدی و خواجه عبدالله انصاری اهل تسنن بودند. از طرف دیگر عمر اسیران ایرانی گرفت و زنان و کودکان ایرانی را آوره کرد و برای همین برخی از ایرانیان از پیروز نهاوندی (ابولولو) استقبال میکنند. رسم عمرسوزان دیگر مانند دوران قاجاریه و صفویه برپا نیست و شاید در یک دهات دوردست در ایران دیده شود. درست مانند رضاشاه و عامل بودن، سیمکو کهخ عامل عثمانی بود. به هر حال آن دوره نیز گذشت. پیش از آنکه ادامه دهم:
در پاسخ به یکی از پانترکتیستها در این بحث باید بگویم که من حرفی با شما ندارم ولی برخلاف ترکیه، حتی جمهوری اسلامی (و خامنه‌ای را محکوم میکنم) هرگز موجودیت مردمانی به نام کرد را انکار نکرده است و هرگز مانند آران، سعی نکردند که تالش/کرد را نابود کنند (کافی است آمارهای قومی صدسال پیش آران را با امروز مقایسه کنید، تعداد کرد/تالش بیشتر بوده است). در ضمن چون بنده هم ریشه‌ی مازندرانی/کرمانشاهی دارم، این دو گروه را جزو خود میدانم. در واقع همین ایرانیان هستند که پایه‌ی اصلی تمدن ایرانی میباشند زیرا فرهنگ ایرانی را بهتر حفظ کردند. این را با مردم‌شناسی میتوان بهتر شناخت..برای نمونه تنبور کردهای کرمانشاه یک ساز از دوران ساسانی‌ است و قوم تالش هم یک زبان اصلی پهلوی اشکانی را دارند. شما نیز نگران سهم بلوچها نباشید زیرا بلوچها از قجرها ظلم فراوان دیدند و بویژه علت سکونت آنها در بلوچستان بخاطر مهاجمان ترکمن است. نیازی نیست که دنبال تفرقه بین ایرانی‌تباران باشید. اگر بحث ظلم است، میتوان به هزار سال ایران‌زدایی از آذربایجان و ترکمنستان و خوارزم و آران اشاره کرد یا همان کشتار درسیم یا کشتار دویست و پنجاه هزار کرد در جنگ جهانی اول به دست حکومت ترکان جوان:
http://www.informaworld.com/smpp/section?content=a790756258&fulltext=713240928#EN0002
در هر حال من حرفی با پانترکیستها ندارم و تنها میگویم که آنها دنبال این هستند که کردها را تجزیه‌طلب نشان بدهند تا ظرفیت و جایگاه ایرانی‌تباران در منطقه ناتوان گردد. برای همین هم از حمله‌ی جناب ناصرپور به وطندوستان کرد ایراندوست استقبال کردند.
برگردم به جناب ناصرپور.
حکومت ایده‌آل من حکومتی اینست:
مردم ایران در رفاه مادی و معنوی باشند و بتوانند به طور آزاد، علاقه‌‌ی خود را پیگیری کنند.
از ایرانی‌‌تباران در جهان (بویژه مردمان ایرانی تالش/کرد و غیره که تحت ظلم اقوام انیرانی هستند) حمایت کند (همانطور که آمریکا یا چین یا ژاپن یا ترکیه میکنند..). بویژه فرهنگهای بومی ایرانی مانند کردها..نابودی فرهنگ و زبانهای کردی و بلوچی و خوانساری و رازی و زبان زردشتیان یزد و غیره به نفع ایران نیست..و موجب تعضیف ایران میشود. در مقابل آن، پویایی تمدن کردستانی به نفع تمدن مشترک ایرانیان است. علتش هم اینست که برخلاف برخی از گروه‌های دیگر که مرکز فرهنگی/زبانیشان در ترکیه/آران است، در رابطه با کردها، این مرکز همان تمدن مشترک ایرانی است.
مشکل شخصی با اعراب/اتراک را ندارم و حتی دوستان خوبی از هر دو گروه (بویژه از ترکیه) دارم. اما این ها دو تمدن جدا دیگر هستند که پیوند سه گروه ایرانی و اعراب و اتراک همان تمدن مشترک اسلامی بوده است (این یک واقعیت است). برخی از گروه‌ها هستند که از میان برخورد و مسالمت‌آمیزی دو تمدن بوجود آمدند (برای نمونه زبان ترکی دارند و فرهنگ ایرانی). در هر حال، چیزی که من امروز مشاهده میکنم اینست که در ترکیه به کرمانج/زازاها (بخشی از ایرانیان) ظلم میشود، در آران به تالش/کرد/تات و در اوزبکستان به تاجیک. این گروه‌ها یک دهم حقوق ترک‌زبانان/عرب‌زبانان ایران را ندارند (برای نمونه اگر یک خواننده کرد مانند شهرام ناظری برود در برخی از شهرهای ترکیه کنسرت بگذارد، خود مردم متعصب به او حمله میکنند ولی در ایران درست بلعکس، مردم از وی استقبال میکنند). یا حکومتهای اعراب به کردها ظلم میکنند. در ایران هم یک حکومت مذهبی چندان طرفدار ایرانی‌تباران نیست (میتوان به ترک‌زبان شدن دو سه دهه‌ی اخیر بخشی از تالش گیلان اشاره کرد و همچنین مقایسه وضع کردهای آذربایجان غربی با شیعیان). حکومت ایران اول شیعه است و برای همین به حزب‌الله لبنان کمک میکند ولی با افغانی‌های فارسی‌زبان بدترین رفتار را دارد. بنابراین من دنبال یک حکومتی هستم که پشتیبان ایرانی‌تباران در جهان باشد و در عین حال مردمان ایرانی از آن راضی باشند.
شاید برخی از دوستان دیدگاه من را نژادگرایانه بدانند، اما من دنبال حمله یا نابودی هیچ گروهی نیستم. تنها میگویم که وحدت ایرانی‌تباران به سود همه‌ی ایرانیان است و جداگانی ایرانی‌تباران، به معنی نابودی تالش در آران و کرد در ترکیه و تاجیک در اوزبکستان هست (که همه‌ی این موارد به ضرر ایرانیان هست). برای همین اگر شما دیدید که پانترکیستها دارند از حملات عصبی شما به کردهای داخل از ایران (باید شرایط آنها را در نظر داشت) حمایت میکنند، بخاطر اینست که منافع آنها در اینست که کردها را تجزیه طلب و ضد ایران نشان بدهند. بدون دشمنی با هیچ گروهی، من خواستار پویایی تمدن مشترک ایرانی از پامیر تا کردستان سوریه هستم. در هر حال، اعراب و اتراک دارند این کار را میکنند..ترکیه و چند کشور ترک‌زبان دیگر اخیراً پرچم واحد انتخاب کردند و الفبای واحد.. کشورهای اعرابی هم سالها سازمان عرب را داشتند.. ایرانی‌تبارها هم اگر نمیخواهند دچار سرنوتشت تالش آران و زازاهای ترکیه شوند، باید با هم متحد شوند.. بله انسانهای خوب هم هست ولی انسانهای پست هم وجود دارند. اگر با هم وحدت نداشته باشیم (و بجایش پانترکیستها از دشمنی کردها با سایر ایرانیان طرفداری کنند)، همینطوری روند خرد شدن ایرانی‌تبارها در منطقه را مشاهده میکنیم.
بزرگترین اشتباه محمدرضاشاه و رضاشاه هم همان پشت کردن به کردها در ترکیه و عراق بود...اما این را نمیتوان گردن گروه‌های ایرانی‌تبار گذاشت. شجرنامه‌ای همین افراد این را مشخص میکند.
در مورد انقلاب مشروطه هم توضیح بدهم بد نیست..هرچند آن دوره گذشت. در آن مورد هرگز دغدغه‌ای برای رسمی کردن زبان دیگری بجز فارسی نبود که بخواهیم آن را بحث کنیم و حداقل زبان فارسی هزار سال زبان رسمی و کتابی و مشترک بوده است. یعنی چنین اندیشه‌ای اصلا در انقلاب مشروطه مطرح نبود که بخواهیم آن را نقد کنیم همانطور که نمیتوانیم چهارزدن داشتن یک انسان پانصدسال پیش را نقد کنیم زیرا در آن زمان، حقوق زنان مطرح نبود. یعنی شما هم اگر در انقلاب مشروطه بودید، هرگز چنین فکری بسرتان نبود و اگر پانصد سال پیش بدنیا میامدید، شاید چهارتا زن داشتید و هیچ ایرادی در آن نمیدید.

به هر حال، دوست عزیز، شما خودتان میدانید که دشمن کرد بخشی از کردها با بخشی از ایرانیان به نفع هیچکس نیست. حکومت ایران محکوم است ولی تنها حکومت ایران نیست..این مسئله بودار‌تر از این حرفها است و جدا کردن کردها از سایر ایرانیان و شاخه‌شاخه‌ کردن ایرانیان موجب نابودی اول کردها و سپس همگی ما میشود.


من چیزی در مورد تز سیاسی خود چند سال پیش نوشتم:
http://archive.org/details/OnTheNecessityOfTheUnityOfIranianPeople
شاید به آن نرسیم..و یا با آن موافق نباشیم..ولی فکر کنم حداقل میتوانید قبول کنید که کردها و فرهنگ کردی مایه‌ی قوت ایران هستند و ایران مشترک که فرهنگ غنی کردستان را پشتیبان باشد، مایه‌ی قدرت کردها. اگر اینطوری پیش برویم، دیگر شاهد نابودی ایرانی‌تبارها در منطقه بدست ترکان/اعراب و اضمحلال تمدن ایرانی نخواهیم بود.

ببخشید من خیلی وقتها سر به ایرانگلوبال نمیزنم و راستش هم خیلی آدم سیاسی نیستم و بیشتر از دیدگاه تاریخ‌دارن ایران‌دوست نظر میدهم.