Skip to main content

آقای ايرانی، بنده‌ بخش بزرگی

آقای ايرانی، بنده‌ بخش بزرگی
Anonymous

آقای ايرانی، بنده‌ بخش بزرگی از فرمايشات شما را نه‌ تنها می‌پذيرم، بلکه‌ اين از عرايض بنده‌ هم است. کی من کرد و کردستان را از ايران جدا کرده‌ام؟ شما در ارتباط با تعامل رضاشاه‌ با کردها همان را می‌گوئيد که‌ ما می‌گوئيم. بنده‌ می‌گويم اگر کرد ايرانی است، چگونه‌ است به‌ هر رژيم غيرايرانی بر عليه‌ اين مردم همکاری می‌شود؟ خوب، اگر می‌شود، اين خيانت به‌ ايران و ايرانی نيست؟ در ارتباط با افرادی چون احسان هوشمند عرض شود که‌ اين فرد تاکنون هيچ فرصتی را از دست نداده‌، بر عليه‌ احزاب کردستان جوسازی کند. اين شخص اسلامگرا و شيفته‌ی حکومت اسلام بعدها بود که‌ به‌ قول خودش ناسيوناليسم ايرانی را کشف کرد. من که‌ جرأت اين را نداشته‌ باشم، به‌ حکومتی که‌ در چهارچوب ايدئولوژيکی آن می‌انديشم انتقاد کنم، به‌ قربانيان و معارضان آن هم حمله‌ نمی‌کنم. آخر اين کجايش آزادگی و جوانمردی است؟

"ايران‌خواهی" وی حداکثر در چهارچوب فکری نهضت آزادی می‌گنجد. آزادی‌ و آزاديخواهی پيشکشان. مگر نهضت آزادی چه‌ تاجی بر سر ناسيوناليسم مترقی ايرانی و کردستان زده‌ است که‌ اين هوادار وی بزند.
به‌ هر حال، باز تکرار می‌کنم، کسی که‌ نتواند اين همه‌ جنايات عظيم رژيم را ببيند، مجاز نيست در زير سايه‌ی اين حکومت به‌ مخالفان آن حمله‌ کند.
کی می‌گويد در ايران اعتراض نيست؟ بعث سر اين نيست که‌ من انتظار داشته‌ باشم که‌ آقای احسان هوشمند بايد حتما از حقوق مردم کردستان دفاع کند، بحث سر اين است که‌ وی بارها و بارها به‌ توجيه‌ و تطهير جنايات جمهوری اسلامی بر آمده‌ است. شما می‌گوئيد که‌ در ايران بر کرد ظلم می‌شود؟ اين شخص اين را هم نمی‌گويد.
ترفند وی بسيآر روشن است: وی در مناطق جنوبی کردنشين آن از دروازه‌ی "ايران‌گرايی" به‌ مصاف جنبش کردستان می‌آيد. مگر می‌شود در بين کرد از زاويه‌ی دفاع از جمهوری اسلامی به‌ جنگ جنبش کردستان رفت؟
اگر وی واقعا کرد است، وظيفه‌اش در درجه‌ی نخست معرفی درد و رنج مردم کردستان به‌ مابقی کردستان است و نه‌ فروختن "ايڕان" و "ايرانيت" به‌ کردهای ايرانی. بيشتر کسانی که‌ وی در بيانيه‌ به‌ آن اشاره‌ کرده‌ است، قرابتی به‌ وی ندارند. آنها با کتب متعددشان افق ايرانيان را در مورد کردستان گسترش دادند. احسان هوشمند چکار می‌کند؟: به‌ تخطئه‌ی کردستان و تبرئه‌ی جانيان حاکم بر ايران می‌پردازد. ايشان بارها و بارها در کتب کسانی چنين حميد احمدی مطلب نوشتند و تلاش کردند ثابت کنند که‌ در ايران ظلمی بر کرد نرفته‌ است. طبيعی است که‌ امکانات کافی هم برای اين کار در اختيارش می‌گذارند.

حکومت ايران ظاهرا خود مخالف ناسيوناليسم است. اما پروژه‌ی گسترش آن در کردستان را به‌ سود خود می‌داند. در اين کار هوشمندها به‌ وی ياری می‌رسانند.

آن هنگام که‌ آقای هوشمند برای مدت وحشتناک کوتاهی گويا زندانی شد، من با صدای رسا از وی دفاع کردم و خواستار آزادی‌اش شدم. اما همه‌ می‌دانم که‌ زندانی شدن در حکومت اسلامی به‌ خودی خود از کسی يک انسان دمکرات و مردمی نمی‌سازد. در ايران طرفداران سابق و کنونی "مکتب قرآن" و مفتی‌زاده‌ که‌ همين آقای هوشمند هم يکی از آنها بود، بارها دستگير شده‌اند. می‌توان و بايد به‌ دستگيری سلفی‌ها در ايران اعتراض نمود، اما اين از آنها انسانهای مردمی و قابل دفاع نمی‌سازد.

در پايان به‌ خاطر وقتی که‌ برای توضيح گذاشتيد، متشکرم.

ايرانپور (يا بقول شما که‌ به‌ طعنه‌ نوشته‌ايد "ناصرپور)