Skip to main content

آقای آراز آن جوانان استقلال

آقای آراز آن جوانان استقلال
Anonymous

آقای آراز آن جوانان استقلال طلب آزربایجان جنوبی که می گویید آیا آمار دارید که تعدادشان چقدر است. فرض می گیریم آن شصت هزار نفری که در استادیوم ورزشی بودند همگی استقلال طلب و بوزقورد هستند، جمعیت آزربایجان چقدر است؟ آیا شصت هزار نفر می توانند نماینده ی همه ی آنها باشند؟ این شصت هزار نفر می دانند که راسیسم فارس را نمی خواهند، این راسیسم فارس شامل چه چیزهایی می شود؟ حکومت جمهوری اسلامی و همه ی مردم فارس زبان؟ خوب اینها را نمی خواهند، آیا می دانند چه می خواهند؟ تحصیل به زبان مادری و اداره ی امور کشور آزربایجان جنوبی توسط ترک ها؟ آیا کافی ست؟ اگر این ترک ها، بیایند و همان بلاهایی را که جمهوری اسلامی سر همه ی ملت ایران آورده، سر شما هموطنان ترک شان هم بیاورند، اشکالی ندارد؟ اگر توسط آنها سرکوب شوید و به زندان بیفتید و شکنجه و اعدام شوید، چون ترک هستند، اشکالی ندارد؟ اگر

فامیل بازی کنند و شمارا از گردونه ی دولت و قدرت بیرون بیندازند، اشکالی ندارد؟ اگر منابع ملی تان را حیف و میل کنند و از کار و نیرو و سرمایه ی مردمتان بخورند، چون ترک هستند، دیگر اشکالی ندارد؟
دوست عزیز، زیاد نباید مغرور بود از اینکه ده ها و صدها هزار تن علامت بوزقورد نشان دهند و شعار بدهند، این ها باید بدانند چه می خواهند که فردا مثل بقیه ی مردم ایران بعد از انقلاب، به دام نیفتند.
شما نمی توانی ادعا کنی که همه ی آنها می دانند، اینکه همه به دنبال آزادی و حقوق بشر و دمکراسی هستند. کاش امکان بود و یک نظرسنجی از همان افرادی که در استادیوم بود انجام می شد تا معلوم شود چه تعداد می دانند حقوق بشر چیست، دمکراسی چیست، و آزادی مفهومش یعنی چه. آزادی نزد ما مردم معنی اش این است که حق با من است و بقیه خفه شوند. ما تمرین مدارا نداریم و نمی توانیم سخن مخالف را گوش کنیم . از بس همیشه رژیم های دیکتاتور و سرکوبگر داشته ایم، بیشتر ما هر جا که بشود همان دیکتاتورهای کوچک هستیم.
همه ی ما هیتلر را به عنوان جنایتکاری که باعث کشته شدن ده ها میلیون انسان در جریان جنگ جهانی دوم شد می شناسیم. اما مردم آلمان هم آن زمان که برای او هورا کشیدند و به دنبالش راه افتادند تا بشوند ملت بزرگ جهان، مقصرند. هیتلر از اینکه رهبر میلیون ها آلمانی بود که به دستور او آب می خوردند، مفتخر بود، ولی رهبری یک ملت ناآگاه افتخاری ندارد.
راهکار این است که روشنگری کرد، فرهنگ مردم را ارتقا داد، یاد داد که آدم های مستقلی باشند نه دنباله روی کورکورانه، یاد داد که برای هر عملشان پاسخگو و مسئول باشند، تا فردایی که تصمیم گرفتند مستقل باشند، اجازه ندهند دوباره یک دیکتاتور درست شود و این بار توسط خودی ها ضربه بخورند، که دیگر این بار نمی توانند حتی گناه را به گردن فارسیست های راسیست پان ایرانیست و هرچه صفت دیگر که خودتان می شناسید، بیندازند.
اگر واقعا دلتان برای آذربایجان و مردمش می تپد، مواظب باشید آنها که صادقانه دارند کار می کنند و مبارزه، با برچسب های مختلف از دور بیرون نکنید.
در مورد کامنت آقای سیامگ پاسخش به آقای یوسف آذربایجان بود و اینکه آقای آزادگر مسئولیت عملکردش را پذیرفته، آنها که نمی پذیرند، چی؟