Skip to main content

جدي بودن در بحث يعني دادن

جدي بودن در بحث يعني دادن
علی رضا اردبیلی

جدي بودن در بحث يعني دادن پاسخ نقد با نقد، استدلال با استدلال و در كل انديشه با انديشه. توسل به اتهام در جواب نقد شيوه مذمومي است كه در ايران امروز شاهد نوع فقاهتي آن هستيم. تاجايي هم كه به ايدئولوژي مورد نقد در اين كامنت برمي گردد، رژيم استوار شده بر آن ايدئولوژي هفت دهه وجود يك مخالف و يك متقد را معترف نشد و همه منتقدين را به هزار و يك اتهام اتيكت زد. شما هم روزي بايستي قبول كنيد كه همه موافق شما نيستند و نقدهايي از جهات گوناگون ميتواند متوجه نظرات شما باشند. تا كي ميتوانيد در پاسخ سوآل و نقد اتهام بزنيد و در وجود مخالفين و منتقدين "دشمن" بيابيد. من در پشت نام يك بار مصرف قائم نشده ام و نظرات من در طي بيش از دو دهه كار مستمر قلمي بصورت صدها مقاله و موارد زيادي از مصاحبه، سخنراني و مناظره در دسترس ديد و قضاوت عموم است.

توسل به اتهام زني يعني اعتراف به نداشتن پاسخ و پنهان كردن هويت و توسل به اسامي يك بار مصرف نيز يعني تكرار همين.
در پايان مفيد مي بينم تا بعنوان يك پرداخت هنرمندانه از سيماي كساني كه در پاسخ سوآل و نقد متوسسل به اتهام زني ميشوند، اثر بينظير آقاي ابراهيم نبوي را را ضميمه اين سطور كنم:

دوشنبه، ساعت 2 تا 5/5، دفتر سردبير

گفتم: برادرجان! مگر شما روز دوشنبه، ساعت 2 تا 5/5 در اتاق سردبيري طبقه دوم با آقاي سعيد امامي جلسه برگزار نكرديد؟

گفت: اين اظهارات ياوه¬گويي¬هاي عناصر وابسته به استكبار مي¬باشد كه جهت دشمني با ارزش¬ها عنوان شده است.

گفتم: بله، برادرجان! اينجانب وابسته به استكبار بوده و مي¬پذيرم كه دشمن ارزش¬ها هستم، ولي آيا شما روز دوشنبه، ساعت 2 تا 5/5 در اتاق سردبيري طبقه دوم با آقاي سعيد امامي جلسه داشتيد يانه؟

گفت: كساني كه فساد اخلاقي دارند و اعتراف كرده¬اند و در جهت مقابله با ارزش¬ها و مصالح ما حركت مي¬كنند، مي¬خواهند ما را خراب كنند.

گفتم:: چشم برادر! ما فساد اخلاقي داريم، اعتراف هم كرده¬ايم، اما لطفاً بفرماييد روز دوشنبه، ساعت 2 تا 5/5 در اتاق سردبيري طبقه دوم با آقاي سعيد امامي جلسه داشتيد يانه؟

گفت: جاسوسان دشمن از طريق صهيونيستها اطلاعاتي به دست مي¬آورند تا ارزش¬ها را از بين ببرند.

گفتم: آقاي محترم! ما جاسوس هستيم، صهيونيست هم هستيم، قبلاً هم اسممان دانيال بوده، اما شما روز دوشنبه، ساعت 2 تا 5/5 در اتاق سردبيري طبقه دوم با آقاي سعيد امامي چكار داشتيد؟

گفت: كساني اعتراف كرده¬اند كه سعيد امامي مطالبي عليه ما به آنان داده است و مي-خواهند ارزشها را از بين ببرند.

گفتم: قربانت گردم! الهي فداي شكل ماهت بشوم. ما اعتراف كرديم با سعيد امامي هم رفيق بوديم. اما شما روز دوشنبه، ساعت 2 تا 5/5 در اتاق سردبيري طبقه دوم با آقاي سعيد امامي ملاقات كرديد يا نه؟

گفت: ملت ايران تكليف خودش را با عناصر معلوم¬الحال مشكوك كه پدرشان جاسوس انگليسي¬ها بوده، مي¬داند.

گفتم: بله، مي¬داند كاملاً صحيح! ما معلوم الحال و مشكوك هستيم، پدرمان هم جاسوس بوده، آيا شما روز دوشنبه، ساعت 2 تا 5/5 در اتاق سردبيري طبقه دوم با آقاي سعيد امامي ملاقات كرديد يا نه؟

گفت: برخي شاگردان دكتر سروش كه با روزنامه¬هاي مجهول¬الهويه رابطه تنگاتنگ دارند و صد مليون دلار اختلاص كرده¬اند اتهاماتي را به ارزش¬ها وارد مي¬كنند.

گفتم: آقاي من! درد و بلايت انشاالله بخورد به توي سر عوامل استكبار! ما قبول مي¬كنيم كه شاگرد دكتر سروش هستيم، اصلاً نوكرش هستيم، روزنامه ما هم مجهول الهويه است، رابطه¬مان هم تنگاتنگ است، به جاي صد مليون دلار هم يك مليارد دلار اختلاص كرديم، اما آيا شما روز دوشنبه، ساعت 2 تا 5/5 در اتاق سردبيري طبقه دوم با آقاي سعيد امامي قرار و مدار همكاري گذاشته¬ايد يا نه؟

گفت: برخي افراد در قالب دفاع از قانون و آزادي چهره¬هايي مانند آقاي مصباح يزدي را خراب مي¬كنند تا ارزش¬هاي ما را از بين ببرند.

گفتم: اولاً كه برخي افراد كه ما باشيم غلط مي¬كنيم; اصلاً غلط كرديم كه از قانون و آزادي دفاع كرديم; قد آقاي مصباح يزدي هم انشاالله در بيايد سر چشم سيد ابراهيم نبوي، اما محض رضاي خدا، جان مادرت، بگو روز دوشنبه، ساعت 2 تا 5/5 در اتاق سردبيري طبقه دوم با آقاي سعيد امامي در مورد چه موضوعي صحبت مي¬كرديد؟
  
نتيجه شاعرانه: پيش از ان كه در اشك غرقه شوم، چيزي بگو، هر چه باشد.

نتيجه سياسي: اتهام زدن به ديگران سرشار از ناگفته¬هاست.

نتيجه فولكلوريك: دست پيش را بگيريد كه پس نيفتيد.

نتيجه نمايشي: همكاري با امامي؟ يا مخالفت با امامي؟ مسأله اينست!

(سيد ابراهيم نبوي : ، بي ستون، انتشارات روزنه، چاپ دوم، زمستان 1378، ، ص 332-334)