Skip to main content

جناب موحدی من بار اول بود

جناب موحدی من بار اول بود
Anonymous

جناب موحدی من بار اول بود نوشته ی شما میخواندم و چند نکته به ذهنم رسید. 1. خود شما بهتر میدانید تمامی ایران پان ایرانیست نیستند. من به شخصه به عنوان یک فارس تمامی هموطنانم را دوست دارم بدون ذره ای فکر کردن به قومیتشان. نکته ی دیگر اینکه در حال حاضر بر تمام ایرانیان مخالف حکومت فشار وجود دارد و این تنها مختص ترکهای عزیز نیست. اعراب خوزستان، بلوچها، کردها، لرها و حتی خود فارسها. من در این حکومت دشنام شنیده ام، اخراج موقتی شده ام، تهدید شده ام و .....مشکل ما مردم نیستند. به عقیده ی من ما باید همه دست در دست یکدیگر قرار دهیم و فکری به حال خودمان کنیم. باید شر اینها را از سرمان کم کنیم نه اینکه راه را فقط در جدا شدن ببینیم. من دوستان ترک بسیاری دارم که حتی فارسی را خوب صحبت نمیکنند اما به شدت خود را ایرانی میدانند با آنها میخواهید چکار کنید؟ بیرونشان کنید؟ تا کنون به این نکته فکر کرده اید؟

فکر کرده اید که ایرانیان در برابر برخی تغییرات به شدت ایستادگی نشان میدهند و یکی از آنها همین جدایی است و تقریبن تمامی ما به این کلمه آلرژی پیدا کرده ایم؟ روزی با دوستی سنی صحبت میکردم که تمام حرفش این بود که اینها ما سنی ها را مورد آزار قرار میدهند. جواب من هم چیزی به جز واقعیت نبود. بیشتر این کسانیکه به جرم فعالیت علیه نظام در زندان و تحت شکنجه هستند مگر سنی هستند؟ نسرین ستوده، ستار بهشتی، رضا شهابی، مهدی خزعلی و .... اینها به قول آقایان شیعه هستند و اینطور تحت فشار. حالا شما تصور کنید در چنین شرایطی هر قومیتی هم بخواهد حرف از جدایی بزند. آیا منطقی است؟ آیا نسرین ستوده و امثال او برای همه ی ما ایستادگی نمیکنند؟ آیا ستار برادر همه ی ما نبود؟ آیا همه ی ما در حال زجر کشیدن نیستیم. آیا اینروزها فارسها هم به مانند دیگر هموطنان زیر خط فقر نیستند و به آنها ظلم نمیشود؟ و هزاران آیا و سئوال دیگر. به امید روزی که همه با هم برادرانه و در کنار هم زندگی کنیم و هر قومیتی در ایران بتواند حقوق اولیه ی خود را داشته باشد و به زمان مادری اش تکلم کند.